پاسخ اجمالی:
تناسخ که زادگاه آن، ادیان باستانى«هند» و «چین» بوده، مذهب کسانى است که معتقدند روح پس از جدائى از بدن به بدن حیوان یا انسان دیگرى مى رود تا خود را تکمیل نموده، , شایسته زندگى در میان ارواح عالى در عالم قدس گردد. هیچیک از فرق اسلامى به تناسخ معتقد نیستند، جز دسته کوچکى به نام«تناسخیّه» که امروزه تنها نامى از آنها باقى مانده؛ چراکه این عقیده با متون آیات قرآن مجید ابداً سازگار نیست.
پاسخ تفصیلی:
مسئله «بازگشت ارواح پس از مرگ به بدن هاى دیگر» یکى از قدیمى ترین مسائلى است که در میان بشر، در گذشته و امروز مورد بحث بوده است، و این همان است که در کتب فلسفى و کتابهاى عقائد و مذاهب از آن تعبیر به «تناسخ» مى شود.
گرچه بعضى از مدافعان این عقیده حاضر نیستند عنوان تناسخ را براى عقیده خود بپذیرند، ولى باید توجّه داشت که از نظر اصطلاحات علمى، همه دانشمندان بزرگ، تناسخ را چیزى جز «بازگشت ارواح به زندگى جدید، در بدن دیگر در همین جهان» نمى دانند، و اصرار این افراد در انکار و حذف نام تناسخ از عقیده خود هیچ مأخذ علمى ندارد و با گفتار هیچ یک از فلاسفه و دانشمندان سازگار نیست; براى نمونه:
علاّمه حلّى در توضیح گفتار خواجه نصیرالدّین طوسى در کتاب «تجرید الاعتقاد» درباره تناسخ مى گوید:
تناسخ این است که روحى که مبدأ شخصیّت و موجودیّت کسى است، به بدن دیگرى برود و اساس موجودیّت او را تشکیل دهد.
از سخنان شیخ الرّئیس ابوعلى سینا در کتاب اشارات در بحث تناسخ، و همچنین از سخنان خواجه نصیرالدّین طوسى در شرح اشارات و از سخنان صدرالمتألّهین در اسفار نیز همین معنى استفاده مى شود.
از سخنان فیلسوف معروف ملاّعبدالرّزاق لاهیجى در کتاب گوهر مراد، و از سخنان حکیم مشهور ملاّ هادى سبزوارى در شرح منظومه نیز همین مطلب برمى آید.
نویسنده معروف اسلامى فرید وجدى در دائرة المعارف قرن بیستم تحت عنوان تناسخ (جلد دهم، صفحه 172) مى نویسد:
تناسخ مذهب کسانى است که معتقدند روح پس از جدائى از بدن به بدن حیوان یا انسان دیگرى مى رود تا خود را تکمیل نموده، شایسته زندگى در میان ارواح عالى در عالم قدس گردد.
این نمونه اى از سخنان دانشمندان و فلاسفه بزرگ درباره معنى تناسخ مى باشد، و شاید حتّى یک مورد را هم نتوانیم پیدا کنیم که دانشمندى تناسخ را غیر از این معنى کرده باشد.
منتهی گاهى تناسخ را فقط به بازگشت روح در بدن انسان دیگر اطلاق مى کنند، و گاهى به معنى اعم از بازگشت به بدن حیوان یا انسان دیگر.
بعضى از فلاسفه نیز این بحث را توسعه بیشتر داده، و چهار مرحله براى آن قائل شده اند.
1ـ «نسخ» یعنى روح به بدن انسان دیگرى باز گردد.
2ـ «مَسْخ» هرگاه در بدن حیوانى حلول کند.
3ـ «فَسْخ» هرگاه به گیاهى تعلّق گیرد.
4ـ «رَسْخ» هرگاه به یکى از جمادات تعلّق پیدا کند!(1)
دانشمندان و مورّخان معتقدند که زادگاه اصلى این عقیده، «هند» و «چین» بوده است، و ریشه آن در ادیان باستانى آنها وجود داشته و هم اکنون نیز موجود است; سپس از آنجا به میان اقوام و ملل دیگر نفوذ نموده است و به گفته «شهرستانى» نویسنده «ملل و نحل» این عقیده در غالب اقوام، کم و بیش رخنه کرده است.
احترامى که هم اکنون هندوها براى حیوانات قائل هستند تا حدودى مربوط به همین عقیده است.
ذکر این نکته نیز لازم است که بطور مسلّم در میان فرق اسلامى هیچیک به تناسخ معتقد نیستند; زیرا بازگشت روح به زندگى جدید در این جهان با متون آیات قرآن مجید ابداً سازگار نیست.
فقط دسته کوچکى به عنوان «تناسخیّه» در میان فرق اسلامى دیده مى شوند که در گذشته وجود داشته اند ولى امروز تنها نامى از آنها در کتب «ملل و نحل» باقى مانده است.
امّا عقیده مزبور امروز درمیان محافل روحى اروپا طرفدارانى پیدا کرده که با سماجت مخصوصى از آن دفاع مى کنند. عدّه اى هم چشم وگوش بسته درمحیط ما به دنبال آنها افتاده اند; بدون این که توجّه به لوازم فاسد این عقیده داشته باشند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.