پاسخ اجمالی:
زمان مفهومی انتزاعی است که به خودی خود صلاح و فسادی ندارد. همه زمان ها ذاتاً شبیه هم هستند اما آدم ها به زمان ها رنگ مى دهند و با پدید آوردن حوادث تلخ یا شیرین زندگی، زمان را خوشایند یا سخت می کنند. به همین خاطر فاسد بودن زمانه که ناشی از فساد شخص یا افراد همانند اوست به هیچ وجه بهانه قابل پذیرشی برای آلوده شدن به گناه نیست. چون فقط منجر به افزایش حجم آلودگی ها می گردد. فساد زمانه هرگز برطرف نمى شود، مگر مردم زمان عوض شوند و لطف الهى شامل حال آنها نمى شود، مگر آنها دگرگون گردند.
پاسخ تفصیلی:
زمان به معناى «اندازه گیرى گردش خورشید و ماه» (یا حرکت کره زمین به دور خود و به دور خورشید)، چیزى نیست که به خودى خود صلاح و فسادى داشته باشد. همه زمان ها ذاتاً شبیه هم هستند، بلکه این اشخاص هستند که به زمان ها رنگ مى دهند و این حوادث گوناگون است که زمان را زشت و زیبا و زندگى در آن را تلخ یا شیرین مى کند. بنابراین، هر کجا گفته شود که «زمان ما فاسد شده» به معناى این است که مردم زمان ما فاسد شده اند.
این مطلب، در مورد مکان هم صادق است. مثلا گفته مى شود که «فلان شهر، یا فلان کشور، فاسد شده است» به اهل آنجا اشاره دارد.
بسیارى از مردم، از تعبیرات بالا سوء استفاده مى کنند و فساد زمان یا مکان را عذر و بهانه اى براى آلودگى خود قرار مى دهند. وقتى گفته شود که چرا چنین آلودگى هایى در تو و خانواده ات پیدا شده؟ مى گوید: «چه کنم؟ زمانه فاسد شده، شهر و دیار ما فاسد شده»! در حالى که فسادش از ناحیه خود او و افرادى همانند او است.
این مطلب، در اشعارى که به عبدالمطلب جدّ پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) نسبت داده شده است، به طرز جالبى منعکس است مى فرماید:
«وَ یُعیبُ النّاسُ کُلّهُم زَماناً *** وَ ما لِزَمانِنا عیَبٌ سِوانا
نُعیبُ زَمانَنا وَ الْعِیبُ فینا *** وَلَو نَطَقَ الزَّمانُ بِنا هَجانا
وَ إنَّ الذَّئبَ یَتْرُکُ لَحْمَ ذِئب *** وَ یَأکُلُ بَعْضُنا بَعْضاً عَیاناً»(1)
(هر یک از مردم بر زمانى عیب مى گیرند، در حالى که زمان ما عیبى جز ما ندارد. ما بر زمان خود عیب مى گیریم، در حالى که عیب در خود ما است و اگر زمان زبان بگشاید، ما را مسخره خواهد کرد. (شاهد این سخن این که) گرگ گوشت همنوع خود را نمى خورد، ولى ما آشکارا گوشت یکدیگر را مى خوریم).
بدیهى است که فساد زمان هرگز برطرف نمى شود، مگر مردم زمان عوض شوند. و لطف الهى نیز شامل حال آنها نمى شود، مگر آنها دگرگون گردند: «اِنَّ اللهَ لایُغَیِّرُ ما بِقُوم حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(2)؛ (خداوند سرنوشت هیچ قومى [وملّتى] راتغییر نمى دهد مگر آن که آنان آنچه را در [وجود] خودشان است تغییر دهند). و به این ترتیب، مقصّر اصلى در هر حال انسانها هستند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.