پاسخ اجمالی:
در مورد سند خطبه شقشقیّه گفتگوست. بعضى آن را متواتر و بعضی آن را سخن امام(ع) نمی دانند. این دو ادعا هر دو باطل است. سند خطبه به حدّ تواتر نرسیده ولی این ادّعا که از سخنان حضرت نیست هم، صحیح نمی باشد.
پاسخ تفصیلی:
در مورد سند خطبه شقشقیّه گفتگوست. بعضى گفته اند: این خطبه از خطبه هاى متواتر است و بعضى به عکس، گفته اند این خطبه از على(علیه السلام) نیست و او هرگز از مسأله خلافت شکایت نکرده، بلکه ساخته و پرداخته «سیّد رضى» مى باشد.
شارح معروف، «ابن میثم بحرانى» مى گوید: این دو ادعا هر دو باطل و در طریق افراط و تفریط است. سند خطبه به حدّ تواتر نرسیده و از طرفى این ادّعا که از سخنان «سیّدرضى» است نیز بى پایه است (و حق این است که از على(علیه السلام) صادر شده است). (1)
اشکال تراشى در سند این خطبه، به خاطر این نیست که ضعف و فتورى در آن راه دارد و یا با سایر خطبه هاى نهج البلاغه از نظر ارزش متفاوت مى باشد، بلکه به عکس، چنان که خواهد آمد این خطبه داراى اسناد متعدّدى است که در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه این همه اسناد وجود ندارد.
تنها چیزی که سبب اشکال تراشی درباره خطبه شده است این است که با پیش داوری ها و ذهنیّت گروهی از افراد سازگار نیست. آنها به جای این که پیشداوری و ذهنیّت خود را با آن اصلاح کنند، به فکر مخدوش کردن اسناد خطبه افتاده اند تا مبادا به ذهنیّت آنها لطمه ای وارد شود.
به هر حال از جمله اسنادى که غیر از نهج البلاغه براى این خطبه ذکر شده، اسناد زیر است:
الف ـ «ابن جوزى» در کتاب «تذکرة الخواص» مى گوید: این خطبه را امام(علیه السلام) در پاسخ کسى ایراد فرمود که هنگامى که امام(علیه السلام) به منبر رفته بود از آن حضرت پرسید: «مَا الَّذى اَبْطَاَ بِکَ اِلَى الآن»؛ (چه چیز سبب شد که تا این زمان زمام خلاف را به دست نگیرى)؟ (2)
این سخن نشان مى دهد که «ابن جوزى» طریق دیگرى براى این خطبه در اختیار داشته است؛ زیرا سؤال این جوان در نهج البلاغه مطرح نیست حتماً «ابن جوزى» از طریق دیگرى گرفته است.
ب ـ شارح معروف «ابن میثم بحرانى» مى گوید: این خطبه را در دو کتاب یافتم که تاریخ تألیف آنها، قبل از تولّد «سیّد رضى» (ره) بوده است: نخست در کتاب «الانصاف» نوشته «ابوجعفر ابن قُبّه» شاگرد «کعبى»، که یکى از بزرگان «معتزله» است که وفات او قبل از تولّد «سید رضى» است.
دیگر این که نسخه اى از آن را یافتم که بر آن، خط «ابوالحسن على بن محمّد بن فرات» وزیر «المقتدربالله» بود و این، شصت و چند سال قبل از تولّد سیّد رضى بوده است. سپس مى افزاید: «بیشترین گمان من این است که آن نسخه مدّتى قبل از تولّد ابن فرات نوشته شده بوده است». (3)
«ابن ابى الحدید» نیز مى گوید: استادم «واسطى» در سال 603 از استادش «ابن خشاب» چنین نقل کرد که او در جواب این سؤال که آیا این خطبه مجعول است؟ گفت: نه به خدا سوگند! من مى دانم که کلام امام(علیه السلام) است همان گونه که مى دانم اسم تو «مصدق بن شبیب واسطى» است. من ادامه دادم و گفتم: بسیارى از مردم مى گویند این از سخنان «سیّد رضى» است. او در پاسخ گفت: «سیّد رضى و غیر سیّد رضى کجا، و این بیان و این اسلوب ویژه کجا؟! ما رساله هاى سیّد رضى را دیده ایم و روش و طریقه و فن او را در نثر شناخته ایم، هیچ شباهتى با این خطبه ندارد» سپس افزود:
«به خدا سوگند من این خطبه را در کتابهایى یافته ام که دویست سال قبل از تولّد «سیّد رضى» تصنیف شده است. من این خطبه را با خطوطى دیده ام که آنها را مى شناسم و مى دانم خط کدام یک از علما و اهل ادب است پیش از آن که پدر رضى متولّد شود».
سپس «ابن ابى الحدید» مى گوید: من نیز خودم قسمت مهمّ این خطبه را در نوشته هاى استاد «ابوالقاسم بلخى» که از علماى بزرگ «معتزله» بود یافته ام و او معاصر «المقتدر بالله» بود که مدّت زیادى قبل از تولّد «سیّد رضى» مى زیسته است و نیز بسیارى از آن را در کتاب «ابن قُبّه» (که از متکلّمان امامیّه است) به نام «الانصاف» یافتم و او از شاگردان «ابوالقاسم بلخى» است و قبل از «سیّد رضى» مى زیسته است. (4)
مرحوم علاّمه امینى در الغدیر، جلد 7، صفحه 82 به بعد، این خطبه را از 28 کتاب، آدرس داده است. (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.