پاسخ اجمالی:
اين سخن گرچه بسيار دور از منطق به نظر مى رسد امّا متأسّفانه در ميان نوشته هاى بعضى از منكران اصل ظهور مهدى به چشم مى خورد. در حالی که با این سخن، حتّی عقیده به نبوت را هم باید کنار گذاشت تا دچار سوء استفاده نشود. به هر حال طرز بهره گيرى درست يا نادرست از يك موضوع نمى تواند وسيله قضاوت درباره آن موضوع باشد.
پاسخ تفصیلی:
در مورد این سؤال، بايد اوّلا اين سوال را طرح كرد كه: كدام واقعيّت پر ارزش تر را در دنيا سراغ داريم كه مورد سوء استفاده از طرف گروهى نابكار واقع نشده است؟
مگر تاريخ اينهمه مدّعيان دروغين نبوّت و پيامبرى را به ما نشان نمى دهد كه حتّى در عصر اتم و فضا نيز دست بردار نيستند و زمزمه ادّعاى آنها را در گوشه و كنار مى شنويم.
پس چه خوب است كه اصلا دعوت پيامبران را به دست فراموشى بسپاريم و همچون «براهمه» اصل نبوّت را انكار كنيم تا گرفتار سوء استفاده چى ها نشويم!
آيا به عقيده شما اين سخن منطقى است!
در زندگى روزمرّه تا كنون چقدر افراد را شنيده ايم كه از عنوان پزشك و مهندس و دكتر، يا عناوين ديگر قلاّبى، براى پر كردن جيب خود، يا اغراض ديگر، سوء استفاده كرده اند و شايد گاهى سال ها، بدون اين كه ردّ پائى از خود بگذارند، همين راه را پيموده و به اين عنوان قلاّبى معروف بوده اند.
آيا مى توان گفت حالا كه عنوان «طبيب» مورد بهره بردارى نامشروع گروهى قرار گرفته بايد بكلّى منكر وجود طبيب و دكتر شويم!
اين گونه سخن گرچه بسيار دور از منطق به نظر مى رسد امّا متأسّفانه در ميان نوشته هاى بعضى از منكران اصل ظهور مهدى به چشم مى خورد.
به هر حال، اين يك قاعده كلّى است كه هميشه هر دروغى خود را در لباس راست قرار مى دهد و از اعتبار آن براى پوشاندن بى اعتبارى خود استفاده مى كند كه «اين دروغ از راست مى گيرد فروغ!»
هيچ خائن و نادرست و دزد و دروغگو، در چهره اصلى خود ظاهر نمى شود؛ بلكه با استفاده از آبرو و حيثيّت و «امانت و پاكى و درستى» و تظاهر به آن ها به هدف هاى نامشروع خود مى رسند.
آيا اين دليل بى اعتبار بودن اين مفاهيم عالى انسانى است! ثانياً، آيا اعتقاد به ظهور مهدى يك واقعيّت است كه مورد سوء استفاده قرار گرفته يا يك امر تخيّلى است؟
اگر واقعيّت آن را پذيرفته ايم ـ چنانكه بايد هم بپذيريم زيرا دلايل فراوانى بر آن در دست داريم ـ با سوء استفاده اين و آن نمى توان كنارش گذارد، و اگر (فرضاً) واقعيّتى نداشته باشد، بايد آن را كنار گذارد، خواه از اين عنوان استفاده نامناسب شده باشد يا نه!
به هر حال، طرز بهره گيرى درست يا نادرست از يك موضوع نمى تواند وسيله قضاوت درباره آن موضوع باشد.
آيا اگر روزى «انرژى اتمى» به وسيله جنگ افروزان سنگدل دنيا مورد سوء استفاده قرار گيرد و در يك حمله اتمى به شهر «هيروشيما» 300 هزار نفر كشته و 300 هزار نفر مجروح كه پس از گذشتن سال ها هنوز زخم هاى هولناك بعضى درمان نيافته، به جاى بماند، دليل اين مى شود كه بكلّى از اين انرژى عظيم چشم بپوشيم يا اصلا وجود آن را انكار كنيم؟ چرا كه امپرياليست هاى بي رحم از آن سوء استفاده كرده اند؛ يا ضمن قبول اين واقعيّت بكوشيم در مسير صحيح و به نفع جامعه انسانى مورد بهره بردارى قرار گيرد؟(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.