پاسخ اجمالی:
شیعیان به خاطر اعتقاد به وجود امام زنده – هر چند از نظرها غایب است – هیچ وقت احساس تنهایی و غربت نمی کنند و انتظار بازگشت او انتظاری سازنده و اثربخش است که همواره شعله امید را در دل های آنها روشن نگه داشته، آنها را به خودسازی و آمادگی برای انقلاب آخرالزمان ترغیب می کند. اعتقاد به مراقبت دائمی امام از پیروانش نزد شیعیان، تاثیر تربیتی بسیار سازنده ای برای آنها دارد.
پاسخ تفصیلی:
در میدان هاى نبرد تمام کوشش گروهى از سربازان زبده و فداکار این است که پرچم، در برابر حملات دشمن همچنان سر پا در اهتزاز باشد؛ در حالى که سربازان دشمن دائماً مى کوشند پرچم مخالفان را سرنگون سازند، چرا که بر قرار بودن پرچم مایه دل گرمى سربازان و تلاش و کوشش مستمرّ آنها است.
همچنین وجود فرمانده لشکر در مقرّ فرماندهى ـ هر چند ظاهراً خاموش و ساکت باشد ـ خون گرم و پر حرارتى در عروق سربازان به حرکت در مى آورد، و آنها را به تلاش بیشتر وا مى دارد که فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!
امّا هر گاه خبر قتل فرمانده در میان سپاه پخش شود یک لشکر عظیم با کارائى فوق العاده یک مرتبه متلاشى مى گردد، گوئى آب سردى بر سر همه ریخته اند، نه، بلکه روح از تنشان بیرون رفته!
رئیس یک جمعیّت یا یک کشور مادام که زنده است، هر چند مثلا در سفر یا فرضاً در بستر بیمارى باشد، مایه حیات و حرکت و نظم و آرامش آنها است؛ ولى شنیدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار یأس و نومیدى را بر همه مى پاشد.
جمعیّت شیعه طبق عقیده اى که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در میان خود نمى بیند، خود را تنها نمى داند.(دقّت کنید)
شیعه همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که قافله هاى دل همراه اوست مى کشد، انتظارى سازنده و اثر بخش، او هر روز احتمال ظهور او را مى دهد.
اثر روانى این طرز فکر در زنده نگه داشتن امید در دل ها و وادار ساختن افراد به خود سازى و آمادگى براى آن انقلاب بزرگ کاملا قابل درک است.
امّا اگر این رهبر اصلا وجود خارجى نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در انتظار تولّد و پرورش او در آینده باشند وضع بسیار فرق مى کند.
و اگر یک نکته دیگر را به این موضوع بیفزائیم مسأله شکل جدّى ترى به خود مى گیرد، و آن اینکه:
طبق اعتقاد عمومى شیعه که در روایات بسیار زیادى در منابع مذهبى آمده است، امام به طور مداوم، در دوران غیبت، مراقب حال پیروان خویش است؛ و طبق یک الهام الهى از وضع اعمال آنها آگاه مى گردد و به تعبیر روایات همه هفته برنامه اعمال آنها به نظر او مى رسد و از چگونگى رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه مى گردد.(1)
این فکر سبب مى شود که همه معتقدان در یک حال مراقبت دائمى فرو روند و به هنگام ورود در هر کار توجّه به آن «نظارت عالى» داشته باشند؛ اثر تربیتى این طرز فکر نیز قابل انکار نیست.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.