پاسخ اجمالی:
در زمان غیبت رابطه امام و امت کاملا بریده نیست و آنگونه که از روایات اسلامی برمی آید، گروهی از آماده ترین و باتقوا و اخلاص ترین افراد با امام در ارتباط اند و برای انقلاب آخرالزمان و ریشه کن کردن ظلم، آماده می شوند و این روح انقلابی را به نسل های بعد از خود منتقل می کنند.
پاسخ تفصیلی:
بر خلاف آنچه بعضى فکر مى کنند، رابطه امام در زمان غیبت بکلّى از مردم بریده نیست؛ بلکه آن گونه که از روایات اسلامى بر مى آید گروه کوچکى از آماده ترین افراد که سرى پر شور از عشق خدا، و دلى پر ایمان، و اخلاصى فوق العاده براى تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته مى شوند؛ و روح انقلابى بیشترى کسب مى کنند؛ انقلابى سازنده و بارور براى ریشه کن ساختن هر گونه ظلم و بیدادگرى در جهان!
ممکن است آنها خودشان پیش از این قیام از دنیا بروند ولى به هر حال آمادگى و تعلیمات انقلابى را به نسل هاى آینده شان، و به دیگران منتقل مى سازند، و در پرورش گروه نهایى سهیم و شریکند.
معنى غیبت امام این نیست که او به شکل یک روح نامرئى و یا اشعّه اى ناپیدا در مى آید، بلکه او از یک زندگى طبیعى آرام برخوردار است؛ و به طور ناشناخته در میان همین انسان ها رفت و آمد دارد، و دل هاى بسیار آماده را بر مى گزیند؛ و در اختیار مى گیرد و بیش از پیش آماده مى کند و مى سازد.
افراد مستعد به تفاوت میزان استعداد و شایستگى خود، توفیق درک این سعادت را پیدا مى کنند؛ بعضى چند لحظه و بعضى چند ساعت و چند روز و بعضى سال ها با او در تماس نزدیک هستند!
به تعبیر روشنتر، آنها کسانى هستند که آنچنان بر بال و پر دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفته اند که همچون مسافران هواپیماهاى دور پرواز بر فراز ابرها قرار مى گیرند؛ آنجا که هیچ گاه حجاب و مانعى بر سر راه تابش جانبخش آفتاب نیست؛ در حالى که دیگران در زیر ابرها در تاریکى و نور کمرنگ به سر مى برند.
حساب صحیح نیز همین است؛ من نباید انتظار داشته باشم که آفتاب را به پائین ابرها بکشم تا چهره او را ببینم؛ چنین انتظارى اشتباه بزرگ و خیال خام است؛ این منم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنم تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه جرعه بنوشم و سیراب گردم.
به هر حال، تربیت این گروه یکى از فلسفه هاى وجود امام غائب است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.