پاسخ اجمالی:
جهان آفرینش به مانند باغ پر طراوت است؛ آنها که در مسیر تکاملند درختان و آنها که به پستى گرائیده اند علف هاى هرزه این باغند. مسلّماً این همه برکات زمین و آسمان، براى آن آفریده نشده است که مشتى فاسد به جان یکدیگر بیفتند و به خوردن یکدیگر مشغول شوند. پیامبر یا امام، سمبل گروه صالحان و نمونه بارز انسان کامل است؛ یعنى، همان گروهى که هدف اصلى آفرینش را تشکیل مى دهند و به همین دلیل وجود او به تنهایى یا در رأس گروه صالحان، توجیه کننده هدف آفرینش است.
پاسخ تفصیلی:
هیچ عاقلى بى هدف گام بر نمى دارد، و هر حرکتى که در پرتو عقل و علم انجام گیرد در مسیر هدفى قرار خواهد داشت.
با این تفاوت که هدف در کار انسانها معمولا رفع نیازمندى خویش و برطرف ساختن کمبودهاست، ولى در کار خدا هدف متوجّه دیگران و رفع نیازهاى آنهاست؛ چرا که ذات او از هر نظر بى پایان است و عارى از هر گونه کمبود و با این حال انجام دادن کارى به نفع خود، درباره او مفهوم ندارد.
حالا به این مثال توجّه کنید:
در زمینى مستعد و آماده، باغى پر گل و میوه احداث مى کنیم؛ در لابه لاى درختان و بوته هاى گل ،علف هرزه هایى مى رویند؛ هر وقت به آبیارى آن درختان برومند مى پردازیم علف هرزه ها نیز از پرتو آنها سیراب مى شوند.
در اینجا ما دو هدف پیدا مى کنیم:
هدف اصلى که آب دادن درختان میوه و بوته هاى گل است.
و هدف تبعى که آبیارى علف هرزه هاى بى مصرف مى باشد.
بدون شک هدف تبعى نمى تواند انگیزه عمل گردد، و یا حکیمانه بودن آن را توجیه کند؛ مهم همان هدف اصلى است که جنبه منطقى دارد!
حال اگر فرض کنیم بیشتر درختان باغ خشک شوند و جز یک درخت باقى نماند، امّا درختى که به تنهایى گلها و میوه هایى را که از هزاران درخت انتظار داریم به ما مى دهد بدون تردید براى آبیارى همان یک درخت هم که باشد برنامه آبیارى و باغبانى را ادامه خواهیم داد؛ گو اینکه علف هرزه هاى زیادى نیز از آن بهره گیرند، و اگر یک روز آن درخت نیز بخشکد آنجاست که دست از آبیارى باغ مى کشیم هرچند علف هرزه ها بمیرند.
جهان آفرینش بمانند همان باغ پر طراوت است و انسانها درختان و بوته هاى این باغند.
آنها که در مسیر تکاملند درختان و شاخه هاى پر برند.
و آنها که به پستى گرائیده و منحرف و آلوده اند علف هرزه هاى این باغند.
مسلّماً این آفتاب درخشان، این مولکولهاى حیاتبخش هوا، اینهمه برکات زمین و آسمان، براى آن آفریده نشده است که مشتى فاسد و هرزه به جان یکدیگر بیفتند و به خوردن یکدیگر مشغول شوند و جز ظلم و ستم و جهل و فساد محصولى براى اجتماع آنها نباشد؛ نه! هرگز هدف آفرینش نمى تواند اینها باشد!
این جهان و تمام مواهب آن ـ از دیدگاه یک فرد خداپرست که با مفاهیمى چون علم و حکمت خدا آشناست ـ براى صالحان و پاکان آفریده شده است؛ همانگونه که سرانجام نیز بطور کامل از دست غاصبان در خواهد آمد و در اختیار آنان قرار خواهد گرفت «ان الارض یرثها عبادى الصالحون»(1).
باغبان آفرینش (جهان پهناور هستى) به خاطر همین گروه، فیض و مواهب خود را همچنان ادامه مى دهد؛ هر چند علف هرزه ها نیز به عنوان یک هدف تبعى سیراب گردند و بهره مند شوند؛ ولى بى شک هدف اصلى آنها نیستند.
و اگر فرضاً روزى فرا رسد که آخرین نسل گروه صالحان از روى زمین برچیده شوند، آن روز دلیلى بر ادامه جریان این مواهب وجود نخواهد داشت.
آن روز آرامش زمین به هم مى خورد، و آسمان برکات خود را قطع مى نماید، و زمین از دادن بهره به انسانها مضایقه خواهد کرد!
پیامبر یا امام، سمبل گروه صالحان و نمونه بارز انسان کامل است؛ یعنى، همان گروهى که هدف اصلى آفرینش را تشکیل مى دهند و به همین دلیل وجود او به تنهایى یا در رأس گروه صالحان، توجیه کننده هدف آفرینش و مایه نزول هر خیر و برکت و ریزش باران فیض و رحمت خدا است؛ اعم از این که در میان مردم آشکارا زندگى کند یا مخفى و ناشناس بماند.
درست است که افراد صالح دیگر نیز هر کدام هدفى هستند براى آفرینش، و یا به تعبیر دیگر، بخشى از آن هدف بزرگ، ولى نمونه کامل این هدف همین انسانهاى نمونه و مردان آسمانى مى باشند، هر چند سهم دگران نیز محفوظ است.
و از اینجا روشن مى شود، آنچه در پاره اى از عبارات به این مضمون وارد شده که:
«بیمنه رزق الورى و بوجوده تثبت الارض والسّماء»؛ (از برکت وجود او (یعنى حجّت و نماینده الهى) مردم روزى مى برند، و به خاطر هستى او آسمان و زمین برپاست!) (2) یک موضوع «اغراق آمیز» و «دور از منطق» و یا «شرک آلود» نمى باشد؛ همچنین، عبارتى که به عنوان یک حدیث قدسى خطاب به پیامبر از طرف خداوند در کتب مشهور نقل شده: «لولاک لما خلقت الافلاک»؛ (اگر تو نبودى آسمانها را نمى آفریدیم) (3) بیان یک واقعیّت است نه مبالغه! گوئى، منتها او شاهکار هدف آفرینش است و صالحان دیگر هر کدام بخشى از این هدف بزرگ را تشکیل مى دهند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.