پاسخ اجمالی:
از احادیث و روایاتی که محدثان سنى و شیعه نقل کرده اند به روشنى استفاده مى شود که پیامبر(ص) از دوازده جانشین خود خبر داده و فرموده: عزت اسلام به این دوازده جانشین بستگى دارد. مفسران احادیث اهل سنت در معرفى این دوازده جانشین با سردرگمى عجیبى روبرو شده اند. در این میان، تنها گروهى که مى تواند به تصدیق دوست و دشمن مصداق واقعى این دوازده خلیفه باشد، همان دوازده پیشواى معصوم شیعیان است؛ همان گونه که شیخ سلیمان بلخی قندوزی ـ یکى از دانشمندان اهل سنت ـ نیز به آن اعتراف می کند.
پاسخ تفصیلی:
از احادیث و روایات که محدثان سنى و شیعه نقل کرده اند به روشنى استفاده مى شود که پیامبر گرامى از دوازده جانشین خود خبر داده و بنا به نقل «مسلم» در صحیح خود: عزت اسلام به این دوازده جانشین بستگى دارد. مسلم از جابر بن سمره نقل مى کند که پیامبر فرمود: «لایزال الاسلام عزیزا الى اثنى عشر خلیفهً»(1) و بنا به نقل دیگر فرمود: «لایزال هذا الذین عزیزا منیعا الى اثنى عشر خلیفه»؛ (این دین همچنان عزیز و آسیب ناپذیر مى ماند مادام که دوازده خلیفه رهبرى آن را در دست گیرند).(2)
در عین حال، مفسران احادیث اهل سنت در معرفى این دوازده جانشین با سردرگمى عجیبى روبرو شده و هرگز نتوانسته اند یک گروه دوازده نفره به هم پیوسته را، که عزت و عظمت اسلام به وسیله آنان تضمین شده باشد، معرفى کنند؛ زیرا همگى مى دانیم که پس از عصر خلافت خلفاى چهارگانه خلافت اموى ها آغاز شد و هیچ تاریخ نگار مطلع و منصفى نمى تواند، معاویه و فرزند او یزید و مروان بن حکم را جز این دوازده خلیفه اى معرفى کند که مایه عزت و عظمت اسلام مى باشند. پس از سپرى شدن دوران اموى ها، عصر سیاه بنى عباس آغاز شد که آن نیز به نوبه خویش جنگ ها و خونریزی ها و آدم کشی هاى فراوانى را به دنبال داشت، بنابراین خلفاى عباسى را نیز هرگز نمى توان مصداق این دوازده خلیفه پیامبر دانست. در این میان، تنها گروهى که مى تواند، به تصدیق دوست و دشمن مصداق واقعى این دوازده خلیفه باشد، همان دوازده پیشواى معصوم جهان شیعه است که نام و خصوصیات و شیوه زندگى آنان و نیز وصایاى پیامبر درباره ایشان کتب تاریخ و حدیث به صورت متواتر ضبط شده است.
در اینجا، شیخ سلیمان بلخی قندوزی ـ یکى از دانشمندان اهل سنت ـ پیرامون دوازده خلیفه اى که پیامبر از آنان یاد کرده است سخنى شنیدنى دارد که عصاره آن را از نظر خوانندگان گرامى مى گذارنیم:
«روایاتى که حاکى از آن است که جانشینان پیامبر پس از او دوازده نفرند، از طرق و توسط راویان فراوانى وارد شده است. گذشت زمان و آشنایى انسان با جهان، روشن ساخته است که مقصود پیامبر از این دوازده خلیفه، همان امامان دوازده گانه از اهل بیت اوست؛ زیرا نمى توان این احادیث را بر خلفاى راشدین تطبیق کرد، چون تعدد آنان از دوازده تا کمتر است، همچنین نمى توان آنها را به پادشاهان اموى منطبق نمود، زیرا تعداد آنان از دوازده تا بیشتر بوده و همگى جز عمر بن عبدالعزیز، عناصرى ظالم و ستمگر بوده اند، گذشته از این در برخى از روایات، پیامبر فرموده است: این دوازده نفر از دودمان هاشمند در حالى که خلفاى بنى امیه از تیره «امیه» بوده اند.»
«در برخى از روایات آمده است که پیامبر اسلام وقتى خواست بگوید: جانشینان من همگى از بنى هاشم اند از صداى خود کاست، زیرا گروهى از حضار، خلافت بنى هاشم را دوست نداشتند.»
«همچنین نمى توان این دوازده خلیفه رابه خلفاى عباسى تفسیر کرد؛ زیرا تعداد آنان از دوازده نفر بیشتر بوده و (افزون بر این) آنان پیوسته با نزدیکان پیامبر در جنگ و ستیز بودند و فرمان خدا را درباره نزدیکان او(3) رعایت نمى کردند.
بنابراین راهى جز این نیست که بگوییم مقصود پیامبر در روایات مزبور، دوازده خلیفه از عترت و اهل بیت اوست که همگى داناترین مردم عصر خود و پارساترین و با فضیلت ترین آنها بوده اند و دانش هاى خود را جز از طریق پدران خود، که سینه به سینه به پیامبر(صلی الله علیه وآله) مى رسید، نگرفته بودند».(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.