پاسخ اجمالی:
محمد حنفیه با اشاره به بی وفایی کوفیان از حضرت سیدالشهداء(ع) خواست که در مکه بماند اما امام(ع) که از دریدگی و جسارت یزیدیان مطلع بود و می دانست آنها برای از میان برداشتن امام، حتی إبایی از ریختن خون آن حضرت در مکه و شکستن قداست حرم امن الهی ندارند، با این پیشنهاد محمد حنفیه مخالفت کرد و از مکه به سوی کوفه رهسپار شد.
پاسخ تفصیلی:
سیّد بن طاووس با سند خویش از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند: «محمّد بن حنفیّه (برادر امام حسین(علیه السلام)) در شبى که فردایش امام(علیه السلام) از مکّه رهسپار عراق بود، به محضر امام(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: اى برادر! تو بى وفایى کوفیان را نسبت به پدر و برادرت شناخته اى، من نگرانم که با تو نیز چنین کنند. اگر در مکّه بمانى، تو عزیزترین و محترم ترین شخص خواهى بود.
امام فرمود: «یا اَخِی قَدْ خِفْتُ اَنْ یَغْتالَنی یَزیدُ بْنُ مُعاوِیَةَ فِی الْحَرَمِ، فَاَکُونَ الَّذی یُسْتَباحُ بِهِ حُرْمَةُ هذَا الْبَیْتِ»؛ (برادر! من بیم از آن دارم که یزید، خونم را در حرم [امن خدا] بریزد و بدین سبب حرمت این خانه شکسته شود).(1)
به یقین مکّه مقصد نهایى امام حسین(علیه السلام) نبود؛ زیرا مى دانست درگیرى میان او و یزیدیان حتمى است و او نمى خواست حرم امن خدا مورد هتک یزیدیان قرار گیرد و قداست آن با هجوم این گروه خدانشناس که حرمتى براى ارزش هاى والاى اسلام قائل نبودند، زیر سؤال برود.
همان گونه که در مورد عبدالله بن زبیر چنین اتّفاق افتاد، او مدّتى بعد مکّیان را با خود همراه کرد و به هنگام هجوم لشکر یزید به خانه خدا پناه برد ولى آنها احترام کعبه را نگاه نداشتند و با سنگ هایى که از منجنیق پرتاب شد آن را درهم کوبیدند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.