پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در فرازی از خطبه اول نهج البلاغه مى فرماید: «کمال معرفت و شناخت خداوند تصدیق به ذات پاک اوست». در این که چه تفاوتى میان تصدیق و معرفت است، تفسیرهاى مختلفى وجود دارد. نخست این که منظور از معرفت در این جا، شناخت فطرى و مراد از تصدیق شناخت علمى و استدلالى است؛ یا این که منظور از معرفت، شناخت اجمالى و مقصود از تصدیق، معرفت و شناخت تفصیلى است، یا این که معرفت، اشاره به علم و آگاهى نسبت به خداوند است، ولى تصدیق اشاره به ایمان است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در فرازی از خطبه اول نهج البلاغه مى فرماید: (کمال معرفت و شناخت خداوند تصدیق به ذات پاک اوست)؛ «وَ کَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصدیقُ بِهِ».
در این که چه تفاوتى میان تصدیق و معرفت است، تفسیرهاى مختلفى وجود دارد. نخست این که منظور از معرفت در این جا، شناخت فطرى، و مراد از تصدیق شناخت علمى و استدلالى است.
یا این که منظور از معرفت، معرفت و شناخت اجمالى است و مقصود از تصدیق، معرفت و شناخت تفصیلى است، یا این که معرفت، اشاره به علم و آگاهى نسبت به خداوند است، ولى تصدیق اشاره به ایمان است زیرا مى دانیم علم از ایمان جداست، ممکن است انسان به چیزى یقین داشته باشد ولى ایمان قلبى ـ که عبارت است از تسلیم در برابر آن و به رسمیّت شناختن در درون دل، یا به تعبیرى دیگر اعتقاد به آن ـ نداشته باشد.
گاهى بزرگان براى جدایى این دو از یکدیگر مثال ساده اى مى زنند مى گویند: بسیارى هستند که از ماندن در کنار جسد مرده مخصوصاً در شب تاریک و اتاق خالى وحشت دارند با این که به یقین مى دانند او مرده است، ولى این علم در اعماق قلب آنها گویى نفوذ نکرده و آن حالت ایمان و باور حاصل نشده و این وحشت زاییده همین است.
به عبارت دیگر، علم همان آگاهى قطعى نسبت به چیزى است ولى ممکن است جنبه سطحى داشته باشد و در عمق وجود انسان و روح او نفوذ نکند، امّا هنگامى که در اعماق روح نفوذ کرد و به مرحله یقین و باور رسید و انسان بناى قلبى بر این گذاشت که آن را به رسمیّت بشناسد نام ایمان به خود مى گیرد و این همان تصدیق به ذات پاک خداوند است که امام علی(علیه السلام) آن را به عنوان بالاترین مرحلة شناخت معرفی می فرماید.
سپس امام علی(علیه السلام) مرحله بعد از شناخت را یاد آوری می کند و مى فرماید: (کمال تصدیق به ذات پاک او همان توحید اوست)؛ «وَ کَمالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحیدُهُ».
بدون شک هنگامى که انسان خدا را با معرفت تفصیلى یا به تعبیرى دیگر با استدلال و برهان شناخت، هنوز به مرحله توحید کامل نرسیده است. توحید کامل آن است که ذات او را از هر گونه شبیه و نظیر و مانند، پاک و منزّه بداند.
زیرا کسى که شبیه و مانندى براى او بپذیرد، در حقیقت آنچه را شناخته است خدا نبوده، زیرا خداوند وجودى است نامحدود از هر جهت و بى نیاز از هر کس و هر چیز. چیزى که شبیه و مانند داشته باشد طبعاً محدود است، چرا که هر یک از آن دو وجودِ شبیه به هم از دیگرى جداست و فاقد کمالات دیگرى است. پس هنگامى تصدیق به ذات پاک او به مرحله کمال مى رسد که انسان او را یگانه و یکتا بداند نه یگانه و یکتاى عددى بلکه یگانه و یکتا به معناى بى همتا بودن و نداشتن شبیه و نظیر و مانند. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.