پاسخ اجمالی:
پدر وى از صحابه پیامبر(ص) و از ياران على(ع) بود. و در تمام جنگ هاى على(ع) شركت داشت. عَمرو در كربلا خدمت امام رسيد و از طرف ایشان مأمور ارشاد عمر بن سعد شد. هنگام نماز ظهر چون امام بدون توجه به تيرهاى دشمن به نماز ايستاد، عمرو بن قرظة به اتفاق چند تن از اصحاب امام، در پيش روى امام ايستادند و سينه خود را سپر ساختند تا نماز امام به پايان برسد. چندين چوبه تير به سر و سينه عَمرو اصابت كرد و به خاك افتاد و پس از شنیدن سخنان بشارت آمیز امام(ع) چشم بر هم نهاد و به فيض شهادت نائل آمد.
پاسخ تفصیلی:
پدر وى از صحابه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و از ياران اميرمؤمنان على(عليه السلام) بود. و در تمام جنگ هاى على(عليه السلام) شركت داشت. عمرو در كربلا خدمت امام حسين(عليه السلام) رسيد و از طرف امام(عليه السلام) مأمور ارشاد عمر بن سعد شد.
او در روز عاشورا از امام(عليه السلام) اذن گرفت و در حالى كه اين رجز را مى خواند به سوى ميدان شتافت:
«قَدْ عَلِمَتْ كَتيبَةُ الاَْنْصارِ *** أَنِّي سَأَحْمي حَوْزَةَ الذِّمَارِ
ضَرْبَ غُلام غَيْرِ نَكْس شاري *** دُونَ حُسَين مُهْجَتي وَدَارِي»
(سپاه انصار دانسته اند كه من از كسى كه حفظ جانش وظيفه من است حمايت مى كنم. ضربه هاى من مانند ضربه هاى مرد جوانى است كه از صحنه نبرد نمى گريزد، جان و مال من فداى حسين باد!).
هنگام نماز ظهر چون امام بدون توجه به تيرهاى دشمن به نماز ايستاد، عمرو بن قرظة به اتفاق چند تن از اصحاب امام در پيش روى امام ايستادند و سينه خود را سپر ساختند تا نماز امام به پايان برسد. چندين چوبه تير به سر و سينه عمرو اصابت كرد و همزمان با سعيد بن عبدالله به خاك افتاد. در آن هنگام به امام(عليه السلام) عرض كرد: «أَوَفَيْتُ يا ابْنَ رَسُولِ الله»؛ (اى پسر رسول خدا، آيا به عهد خود وفا كردم؟).
امام فرمود: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ فَاقْرَءْ رَسُولَ اللهَ مِنّي السَّلامُ وَأَعْلِمْهُ أَنّي فِي الاَْثَرِ»؛ (آرى تو وظيفه ات را انجام دادى، و جلوتر از من در بهشت خواهى بود، سلام مرا به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) برسان و بگو كه من هم به دنبال تو خواهم آمد).
عمرو پس از شنيدن اين سخنان بشارت آميز بسيار شاد شد و چشم بر هم نهاد و به فيض شهادت نائل آمد.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.