پاسخ اجمالی:
خداوند حکیم، معجزات انبیاء را چنان قرار مى داده که هر کدام از معجزات در آن شرایط زمانى و مکانى، قوى ترین اثر را داشته باشد؛ و به همین دلیل معجزات پیامبران در طول تاریخ با یکدیگر متفاوت بوده است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند حکیم، معجزات انبیاء را چنان قرار مى داده که هر کدام از معجزات در آن شرایط زمانى و مکانى ، قوى ترین اثر را داشته باشد.
مثلا اگر مى بینیم قرآن به عنوان بزرگ ترین معجزه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى درخشد به خاطر آن است که اوّلا پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) براى همه مردم جهان تا پایان دنیا مبعوث شده و باید معجزه اى جاویدان داشته باشد که با گذشت زمان کهنه نشود، ثانیاً: او درس نخوانده بود؛ و آوردن چنان کتابى به وسیله چنین انسانى، در حدّ اعلاى اعجاز خواهد بود و ثالثاً: پایین بودن سطح افکار مردم آن محیط و بلند بودن محتواى قرآن، قرینه آشکار دیگرى براعجاز قرآن است.
از اینها گذشته ادبیات عرب - برخلاف افکار و معارفشان - در آن روز در اوج شکوفایى بود؛ و شعراى بزرگ و سخنوران نامى ـ که نمونه هاى آن در اشعار جاهلى به چشم مى خوردـ وجود داشتند.
هنگامى که چنین افرادى در برابر فصاحت و بلاغت قرآن زانو بزنند، عظمت این معجزه آشکارتر مى شود.
همچنین معجزه حضرت سلیمان(علیه السلام) که مسأله تسخیر بادها و شیاطین و مانند آن و آگاهى از سخن پرندگان بود، تناسب با وسعت ملک و حکومت او داشت؛ زیرا قلمرو حکومت او را از جهان انسان ها فراتر مى برد.
وسعت سحر در عصر موسى بن عمران(علیه السلام)، و پیشرفت طبّ در عصر مسیح(علیه السلام) هر کدام ایجاب مى کرد که معجزات آنها چنان باشد که پیشرفته ترین علوم و دانش هاى زمان در مقابل آن عاجز بماند.
این سخن را مى توانیم از گفتار امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در پاسخ به سؤال ابن سکّیت - عالم معروف ادبیّات عرب -، به خوبى استفاده کرد.
هنگامى که ابن سکّیت پرسید: «چرا خداوند موسى بن عمران(علیه السلام) را با معجزه ید بیضاء و عصا و عیسى(علیه السلام) را با معجزه طب و محمد(صلى الله علیه وآله) را با معجزه اى از قبیل کلام و خطبه ها، مبعوث کرد؟» امام(علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال هنگامى موسى(علیه السلام) را برانگیخت که سحر ساحران بر اهل آن زمان چیره شده بود و موسى(علیه السلام) از سوى خداوند متعال چیزى آورد که آنها توانایى مقابله با آن را نداشتند و سحر آنها را باطل کرد و حجّت را بر آنها تمام نمود.
و خداوند متعال عیسى (علیه السلام) را در وقتى برانگیخت که بیمارى هاى فلج کننده آشکار شده بود؛ و مردم نیاز شدید به طب داشتند ـ و طبعاً بازار طب و طبیبان داغ بود ـ مسیح (علیه السلام) از نزد خدا چیزى آورد که همانند آن نزد آنان یافت نمى شد. مردگان را براى آنها زنده کرد، کور مادر زاد و مبتلاى به برص (پیسى) را به اذن خداوند شفا داد و حجّت را بر آنها تمام نمود.
و خداوند متعال محمد(صلى الله علیه وآله) را در وقتى مبعوث کرد که خطبه ها و سخنان نغز - و تصور مى کنم فرمود و شعر - بر اهل آن زمان غالب بود؛ لذا او کتاب و مواعظ و احکامى از سوى خداوند متعال آورد که سخنان آنها را باطل کرد و حجت را بر آنان تمام نمود» هنگامى که ابن سکّیت این سخنان را شنید گفت: «به خدا سوگند مثل امروز را هرگز ندیده بودم.» - یا مثل تو را در امروز هرگز ندیده ام-.(1)(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.