پاسخ اجمالی:
جوانی از انصار به زنی چشم دوخت، تا حدی که از اطراف خود غافل شد و تیزى استخوان یا قطعه شیشه اى که در دیوار بود صورتش را شکافت؛ بعد از آنکه ماجرا را برای پیامبر(ص) بیان کرد آیه 30 سوره نور نازل شد و مؤمنان را به چشم پوشی از نامحرم دعوت کرد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (30 ـ 31) سوره «نور» می خوانیم: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ * وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الاِْرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ (به مؤمنان بگو چشم هاى خود را [از نگاه به نامحرمان] فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این براى آنان پاکیزه تر است؛ خداوند از آنچه انجام مى دهند آگاه است! * و به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند، و [اطراف] روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان] یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاى هاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. [و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد]. و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید).
شأن نزول:
در کتاب «کافى» در شأن نزول نخستین آیه از آیات فوق، از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده است: جوانى از «انصار» در مسیر خود با زنى روبرو شد ـ و در آنروز زنان مقنعه خود را در پشت گوش ها قرار مى دادند ـ (و طبعاً گردن و مقدارى از سینه آنها نمایان مى شد)، چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت، هنگامى که زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مى کرد، در حالى که راه خود را ادامه مى داد تا این که وارد کوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى کرد، ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزى استخوان یا قطعه شیشه اى که در دیوار بود صورتش را شکافت!.
هنگامى که زن گذشت، جوان به خود آمد، دید خون از صورتش جارى است و به لباس و سینه اش ریخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت: به خدا سوگند من خدمت پیامبر مى روم و این ماجرا را بازگو مى کنم، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به او افتاد فرمود چه شده است؟
جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام «جبرئیل»، پیک وحى خدا نازل شد و آیه فوق («قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ...») را آورد.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.