پاسخ اجمالی:
در قرآن آمده که داوود(ع) براى کارى که از وى سرزده بود استغفار کرد و خداوند او را بخشید. این عفو الهى دلیل بر این است که گناهى از او سرزده بود و این با مقام عصمت او سازگار نیست. اما با توجه به آیات قبل آن، متوجه می شویم که این استغفار مربوط به ترک اولایی که ایشان در مورد قضاوت بین دو برادر انجام داده بود، می شود و آن عجله در قضاوت بود، اما نه عجله اى که برخلاف واجبات موازین قضا باشد.
پاسخ تفصیلی:
در مورد داوود (علیه السلام)، پیامبر بزرگ خدا آیه اى در قرآن دیده مى شود که نشان مى دهد او براى کارى که از وى سرزده بود استغفار کرد، و خداوند او را بخشید: «و َظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاکِعاً وَ أَنَابَ * فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَ حُسْنَ مأَب»؛ (داود دانست که ما او را [با این ماجرا] آزموده ایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد * ما این عمل را بر او بخشیدیم؛ و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نیکوست).(1)
آیا استغفار داوود (علیه السلام) و عفو الهى دلیل بر این نمى شود که گناهى از او سرزده؟ و آیا این با مقام عصمت او سازگار است؟
براى یافتن پاسخ این سؤال باید به سراغ قرآن برویم، و قبل از هر چیز ببینیم این آزمون و مغفرت مربوط به چه کارى بوده است. آیات قبل از آن نشان مى دهد که دو نفر شاکى از محراب داوود (علیه السلام) بالا رفتند و بر او وارد شدند، و چون این کار بدون اجازه قبلى بود او وحشت کرد، ولى آنها گفتند: «این برادر من است؛ او نودونه میش دارد و من [تنها] یک میش دارم؛ امّا او اصرار مى کند که: این را [نیز] به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه کرده است». داوود(علیه السلام) بدون آن که سؤال و تحقیق بیشترى کند، خطاب به صاحب یک میش کرد و گفت: «به یقین او با درخواست میش تو براى افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده. آن چه در این جا با محتواى آیات فوق هماهنگ به نظر مى رسد این است که گفته شود: تنها کارى که از حضرت داوود (علیه السلام) سر زد یک ترک اولى بود و آن عجله در قضاوت بود، نه عجله اى که برخلاف واجبات موازین قضا باشد؛ زیرا براى قاضى مستحب است که حداکثر دقّت را به خرج دهد؛ اگر حداکثر را رها کند و به حد متوسط و حدّاقل لازم قناعت کند ترک اولى کرده، داوود (علیه السلام) نیز زود قضاوت به ظلم برادر ثروتمند در مورد برادر فقیر نمود، و شاید علت آن وحشت داوود (علیه السلام) از طرز ورود آنها در جایى که خلوتگاه او محسوب مى شد بوده است؛ بعلاوه چنین اجحافى از سوى برادرى درباره برادرش رقّت انگیز است. درست است که داوود (علیه السلام) تنها به ادّعاى یک طرف دعوا گوش فرا داد، ولى با توّجه به این که طرف دوم سکوت کرد و هیچ گونه اعتراضى ننمود این خود دلیل بر اعتراف او بود، ولى با این حال آداب مجلس قضا ایجاب مى کند که قاضى از طرف مقابل توضیح بیشترى بخواهد، و داوود (علیه السلام) این کار را نکرد. داوود (علیه السلام) از این ترک اولى به پیشگاه خدا استغفار کرد، و خدا نیز توبه او را پذیرفت. بهترین دلیل براى این که از داوود (علیه السلام) در این جا گناهى سرنزد جمله اى است که در ذیل همین آیات آمده که مى گوید: «وَ اِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَئاب»؛ (و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نیکوست).(2).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.