پاسخ اجمالی:
کسى مى تواند هادى و مربّى خوبى برای انسانها باشد که نسبت به آنها دلسوز باشد و انبیاء سرآمد این ویژگی بودند؛ در آیات بسیاری از قرآن به اشتیاق پیامبران به هدایت انسانها اشاره شده تا جایی که خداوند به آنها به خاطر اندوه فراوانی که از عدم ایمان انسان ها داشتند دلداری می دهد: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ».
پاسخ تفصیلی:
کسى مى تواند رهبر و هادى مردم و مربّى و معّلم خوبى باشد که به این کار علاقه وافر داشته، و نسبت به مردم دلسوز باشد؛ بلکه به آنها عشق بورزد. اگر عشق پدر و مادر به فرزند نبود هرگز این همه مشکلات را براى پرورش و تربیت او تحمل نمى کردند، و اگر انبیاء عاشق هدایت مردم نباشند، مشکلات طاقت فرساى این کار را هرگز قبول نمى کنند، و تن به انواع خطرات این راه نمى دهند.
قرآن بارها روى این مسأله تأکید کرده از جمله از زبان هود(علیه السلام) پیامبر بزرگ خدا نقل مى کند که به قوم لجوج و متعّصب خویش گفت: (رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم؛ و من خیرخواه امینى براى شما هستم)؛ «اُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّى وَ اَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ اَمِینٌ». (1)
همین معنا به تعبیر رساترى در مورد حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) آمده که پیامبر را دلدارى مى دهد، و مى گوید: (گویى مى خواهى خود را از غم و اندوه به خاطر عدم ایمان آنها به این قرآن هلاک کنى)؛ «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً».(2) شبیه همین معنا در آیه سوم سوره شعراء نیز آمده است که مى گوید: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ».
در حالات نوح(علیه السلام) در قرآن مجید آمده است که او نهصد و پنجاه سال در میان قوم خود به امر تبلیغ و هدایت مشغول بود، و در این مدّت جز عدّه قلیلى ـ در تواریخ هشتاد و چند نفر شمرده شده اند ـ ، به او ایمان نیاوردند.(3)
یعنى با یک حساب ساده، نوح(علیه السلام) براى هدایت هر یک نفر حدود دوازده سال زحمت کشید! مسلّماً تحمّل چنین زحمت و رنجى جز در پرتو علاقه شدید و عشق به هدایت خلق ممکن نیست.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.