پاسخ اجمالی:
منظور مکان هائى است که در آنجا براى خدا سجده مى شود اعم از مساجد و تمام مکان هائى که انسان در آنجا نماز مى خواند و براى خدا سجده مى کند.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 18 سوره جن مى خوانیم: (مساجد از آن خدا است، در این مساجد احدى را با خدا نخوانید)؛ «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً».
در این که منظور از «مساجد»، در اینجا چیست؟ تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده:
نخست این که: منظور، مکان هائى است که در آنجا براى خدا سجده مى شود که مصداق اکمل آن«مسجد الحرام» و مصداق دیگرش سایر مساجدو مصداق گسترده ترش تمام مکان هائى است که انسان در آنجا نماز مى خواند و براى خدا سجده مى کند و به حکم حدیث معروف پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که فرمود«جُعِلَتْ لِیَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»؛ (تمام روى زمین، سجده گاه و وسیله طهور [تیمم کردن] براى من قرار داده شده)؛ (1) همه جا را شامل مى شود.
یعنى پاسخى است به اعمال مشرکان عرب و مانند آنها که «خانه کعبه» را بتکده ساخته بودند و به اعمال مسیحیان منحرف که به سراغ «تثلیث» رفته و در کلیساهاى خود خدایان سه گانه را مى پرستیدند، قرآن مى گوید: تمام معابد، مخصوص خدا است و در این معابد، جز براى خدا سجده نمى توان کرد و پرستش غیر او ممنوع است.
دوم این که: منظور از مساجد، اعضاى هفتگانه سجده است این اعضاء را تنها براى خدا باید بر زمین گذاشت و براى غیر او جایز نیست، چنان که در حدیث معروفى از امام نهم محمّد بن على الجواد(علیه السلام) نقل شده است که: «معتصم عباسى» در مجلسى که فقهاى اهل سنت در آن جمع بودند سؤال کرد: دست دزد را از کدام قسمت باید برید؟
بعضى گفتند: از مچ و به آیه تیمم استدلال کردند.
بعضى دیگر گفتند: از مرفق و به آیه وضو استدلال کردند، «معتصم» از آن حضرت(علیه السلام) در این باره توضیح خواست، امام(علیه السلام) نخست از او خواست از سؤال خود صرف نظر کند، و چون اصرار کرد، فرمود: آنچه گفتند همه خطا است، تنها باید چهار انگشت از مفصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شست باقى بماند.
هنگامى که «معتصم» جویاى دلیل شد، امام(علیه السلام) به کلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که سجود باید بر هفت عضو باشد: پیشانى، کف دو دست، دو سر زانوها و پاها استدلال کرد و سپس افزود: اگر از مچ یا مرفق بریده شود، دستى براى او باقى نمى ماند که سجده کند، در حالى که خداوند فرموده«وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ»؛ (یعنى این اعضاى هفتگانه مخصوص خدا است) و آنچه مخصوص خدا است نباید قطع کرد، این سخن اعجاب «معتصم» را برانگیخت، دستور داد بر طبق حکم آن حضرت دست دزد را از مفصل چهار انگشت ببرند). (2)
به این مضمون، احادیث دیگرى نیز نقل شده است. (3)
ولى، احادیثى که در این زمینه نقل شده غالباً بدون سند و یا با سند ضعیف است و از این گذشته، موارد نقضى دارد که پاسخ گوئى از آن آسان نیست، مثلاً در میان فقهاى ما مسلّم است اگر «سارق» براى دفعه دوم دزدى کند (بعد از آن که حدّ بر او جارى شده باشد) قسمت جلو پاى او را قطع مى کنند و پاشنه پا را سالم مى گذارند، در حالى که انگشت بزرگ پا نیز از اعضاى هفتگانه سجده است، همچنین در مورد «محارب» که یکى از مجازات هایش قطع قسمتى از دست و پا است.
سوم این که: منظور از «مساجد» همان «سجود» است، یعنى همواره سجده باید براى خدا باشد و براى غیر او نمى توان سجده کرد.
این احتمال نیز خلاف ظاهر آیه است و شاهدى بر آن نیست.
از جمع بندى آنچه گفته شد، استفاده مى شود آنچه موافق ظاهر آیه مى باشد همان تفسیر اول است و تناسب کاملى با آیات قبل و بعد در مورد توحید و مخصوص بودن عبادت براى خدا دارد و تفسیر دوم ممکن است از قبیل توسعه در مفهوم آیه بوده باشدو اما تفسیر سوم شاهدى براى آن وجود ندارد. (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.