پاسخ اجمالی:
منظور از امام مبین لوح محفوظ است و روایاتی که امام مبین را به امام على(ع) تفسیر کرده اند نیز قابل تطبیق بر آن مى باشد؛ زیرا قلب وسیع امام آئینه است که لوح محفوظ را منعکس مى کند.
پاسخ تفصیلی:
در آیه فوق مى خوانیم(ما همه چیز را در کتاب آشکار احصا کرده ایم)؛ «کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ»
غالب مفسران «إِمام مُبِین» را در اینجا به عنوان «لوح محفوظ» همان کتابى که همه اعمال و همه موجودات و حوادث این جهان در آن ثبت و محفوظ است، تفسیر کرده اند.
و تعبیر به «إِمام» ممکن است از این نظر باشد که این کتاب در قیامت رهبر و پیشوا است، براى همه مأموران ثواب و عقاب و معیارى است براى سنجش ارزش اعمال انسانها و پاداش و کیفر آنها.
جالب این که این تعبیر (امام) در بعضى دیگر، از آیات قرآن در مورد «تورات» به کار رفته، آنجا که مى فرماید«أَ فَمَن کانَ عَلى بَیِّنَة مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِّنْهُ وَ مِن قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَة»؛ (آیا آن کس که دلیل آشکارى از پروردگار خویش دارد و به دنبال آن شاهدى از سوى او مى باشد، و پیش از آن کتاب موسى که امام و رحمت بود گواهى بر آن مى دهد [همچون کسى است که چنین نباشد] ). (1)
اطلاق کلمه «امام» در این آیه، بر «تورات» به خاطر معارف و احکام و دستورات آن است و همچنین به خاطر نشانه هاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) که در آن آمده و در تمام این امور، مى توانست رهبر و پیشواى خلق باشد، بنابراین، کلمه مزبور در هر مورد متناسب با آن مفهومى دارد.
در حدیث گویا و بیدارکننده اى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم
«رسول خدا وارد زمین بى آب و علفى شد، به یارانش فرمود هیزم بیاورید، عرض کردند: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)! اینجا سرزمین خشکى است که هیچ هیزم در آن نیست.
فرمود بروید، هر کدام، هر مقدار مى توانید جمع کنید، هر یک از آنها مختصر هیزم یا چوب خشکیده اى با خود آورد و همه را پیش روى پیغمبر(صلى الله علیه وآله)روى هم ریختند (شعله اى در آن افکند و آتشى عظیم از آن زبانه کشید).
سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: این گونه گناهان (کوچک) روى هم متراکم مى شوند (و شما براى تک تک آنها اهمیتى قائل نیستید!) آن گاه فرمود: بترسید از گناهان کوچک که هر چیزى طالبى دارد و طالب آنها آنچه را از پیش فرستادند و آنچه را از آثار باقى گذاشته اند، مى نویسد و همه چیز را در کتاب مبین ثبت کرده ایم». (2)
این حدیث تکان دهنده، ترسیمى است گویا از تراکم گناهان کم اهمیت و آتش عظیمى که از مجموع آنها زبانه مى کشد.
در حدیث دیگرى آمده است: «قبیله «بنو سلمه» در نقطه دور دستى از شهر «مدینه» قرار داشتند، تصمیم گرفتند، به نزدیکى مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مکان کنند، آیه فوق نازل شد «إِنّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى...» و پیامبر؛ (صلى الله علیه وآله) به آنها فرمود«إِنَّ آثارَکُمْ تُکْتَبُ»؛ (آثار شما [گامهاى شما به سوى مسجد] در نامه اعمالتان نوشته خواهد شد (و پاداش خواهید گرفت) هنگامى که «بنو سلمه» این سخن را شنیدند، صرف نظر کردند و در جاى خود ماندند). (3)
روشن است: آیه، مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که هر یک از این امور، مصداقى از آن است.
آنچه ممکن است در بدو نظر، ناهماهنگ با تفسیر فوق تصور شود، روایاتى است از طرق اهل بیت(علیهم السلام) که «امام مبین» در آن، به امیرمؤمنان على(علیه السلام) تفسیر شده است.
از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) از پدرش از جدش(علیهم السلام) نقل شده است که فرمود: «هنگامى که این آیه«وَ کُلَّ شَیْء أَحْصَیْناهُ فِی إِمام مُبِین» نازل شد «ابوبکر» و «عمر» برخاستند و عرض کردند: اى پیامبر! آیا منظور از آن «تورات» است؟ فرمود: نه.
عرض کردند: «انجیل» است؟ فرمود: نه.
عرض کردند: منظور «قرآن» است؟ فرمود: نه.
در این حال امیر مؤمنان على(علیه السلام) به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر او افتاد، فرمود«هُوَ هذا إِنَّهُ الإِمامُ الَّذِى أَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء»؛ (امام مبین این مرد است! او است امامى که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده). (4)
در تفسیر «على بن ابراهیم» از «ابن عباس» از خود امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز نقل شده است که، فرمود«أَنَا وَ اللّهِ الإِمامُ الْمُبِیْنُ، أُبَیِّنُ الْحَقَّ مِنَ الْباطِلِ وَرِثْتُهُ منْ رَسُولِ اللّه»؛ (به خدا سوگند! منم امام مبین، که حق را از باطل آشکار مى سازم، این علم را از رسول خدا به ارث برده و آموخته ام).(5)
گر چه بعضى از مفسران، همچون «آلوسى» از نقل این گونه روایات از طریق شیعه وحشت کرده و آن را به نادانى و بى خبرى از تفسیر آیه، نسبت داده اند، ولى با کمى دقت روشن مى شود: این گونه روایات منافاتى با تفسیر «امام مبین» به لوح محفوظ ندارد، زیرا قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) در درجه اول و قلب وسیع جانشین او در درجه بعد، آئینه هائى است که لوح محفوظ را منعکس مى کند و قسمت عظیمى از آنچه در لوح محفوظ است از سوى خدا به آن الهام مى گردد، به این ترتیب، نمونه اى از «لوح محفوظ» مى باشد و بنابراین اطلاق «امام مبین» بر آن، مطلب عجیبى نیست، چرا که فرعى است که از آن اصل گرفته شده و شاخه اى است که به آن ریشه باز مى گردد.
از این گذشته، وجود انسان کامل ـ چنان که مى دانیم ـ عالم صغیرى است که عالم کبیر را در خود خلاصه کرده است، و طبق شعر معروف منسوب به على(علیه السلام) «و تحسب أنك جرم صغير و فيك انطوى العالم الأكبر»
(آیا گمان مى کنى که تو موجود کوچکى هستى ـ در حالى که عالم بزرگ در تو خلاصه شده است).(6)
و نیز مى دانیم: عالم هستى از یک نظر، صفحه علم خدا و لوح محفوظ است.
عجب این که: «آلوسى» با این که: روایات فوق را شدیداً انکار مى کند، تفسیر اخیر را چندان بعید نشمرده است، و به هر حال در این که: منظور از «امام مبین» «لوح محفوظ» است شکى نیست، روایات فوق نیز قابل تطبیق بر آن مى باشد. (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.