پاسخ اجمالی:
شاخه درخت خرماى مسلمانی بالاى خانه مرد فقیر قرار داشت، او هرگاه خرما می چید چند دانه خرما در خانه مرد فقیر مى افتاد و کودکانش آنها را برمى داشتند، آن مرد خرما را از دستشان مى گرفت. مرد فقیر به پیامبر(ص) شکایت کرد، پیغمبر(ص) به صاحب نخل فرمود: این درختى را در مقابل نخلى در بهشت به من مى دهى؟ او قبول نکرد. یکی از صحابه در قبال این وعده پیامبر(ص) نخل را به بهای چهل نخل از صاحبش خرید و به پیامبر(ص) تقدیم کرد. پیغمبر(ص) نخل را به مرد فقیر بخشید. اينجا بود كه سوره و الليل نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (1 ـ 11) سوره «لیل» می خوانیم: «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى * وَ النَّهارِ إِذا تَجَلّى * وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الاُْنْثى * إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّى * فَأَمّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى * وَ أَمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى * وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى * وَ ما یُغْنى عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدّى»؛ (قسم به شب در آن هنگام که [جهان را] بپوشاند. * و به روز هنگامى که تجلى کند. * و به آن کس که جنس مذکر و مؤنث را آفرید. * که سعى و تلاش شما مختلف است * اما آن کس که انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد. * و جزاى نیک [الهى] را تصدیق کند. * ما او را در مسیر آسانى قرار مى دهیم! * اما کسى که بخل ورزد و بى نیازى طلبد. * و پاداش نیک را انکار کند. * به زودى او را در مسیر دشوارى قرار مى دهیم. * و در آن هنگام که سقوط مى کند، اموالش به حال او سودى نخواهد داشت).
شأن نزول:
مفسران براى کلّ این سوره، شأن نزولى از «ابن عباس» نقل کرده اند که ما مطابق آنچه مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» آورده است، مى آوریم:
«مردى در میان مسلمانان بود که شاخه یکى از درختان خرماى او بالاى خانه مرد فقیر عیالمندى قرار گرفته بود، صاحب نخل هنگامى که بالاى درخت مى رفت تا خرماها را بچیند گاهى چند دانه خرما در خانه مرد فقیر مى افتاد و کودکانش آنها را برمى داشتند، آن مرد از نخل فرود مى آمد و خرما را از دستشان مى گرفت (آن قدر بخیل و سنگدل بود که) اگر خرما را در دهان یکى از آنها مى دید، انگشتش را در داخل دهان او مى کرد تا خرما را بیرون آورد!. مرد فقیر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) شکایت آورد، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: برو تا به کارت رسیدگى کنم. سپس صاحب نخل را ملاقات کرده، فرمود: این درختى که شاخه هایش بالاى خانه فلان کس آمده است، به من مى دهى تا در مقابل آن نخلى در بهشت از آن تو باشد؟ مرد گفت: من درختان نخل بسیارى دارم و خرماى هیچ کدام به خوبى این درخت نیست (و حاضر به چنین معامله اى نیستم).
کسى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) این سخن را شنید، عرض کرد: اى رسول خدا! اگر من بروم و این درخت را از آن مرد خریدارى و واگذار کنم، شما همان چیزى را که به او مى دادید به من عطا خواهى کرد؟ فرمود: آرى.
آن مرد رفته صاحب نخل را دید، با او گفتگو کرد، صاحب نخل گفت:
آیا مى دانى محمّد(صلى الله علیه وآله) حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل این به من بدهد (و من نپذیرفتم) و گفتم: من از خرماى این بسیار لذت مى برم و نخل فراوان دارم و هیچ کدام خرمایش به این خوبى نیست؟
خریدار گفت: آیا مى خواهى آن را بفروشى یا نه؟
گفت: نمى فروشم، مگر آن که مبلغى را که گمان نمى کنم کسى بدهد، به من بدهى!
گفت: چه مبلغ؟ گفت: چهل نخل.
خریدار تعجب کرده، گفت: عجب بهاى سنگینى براى نخلى که کج شده مطالبه مى کنى، چهل نخل؟!
سپس، بعد از کمى سکوت گفت: بسیار خوب، چهل نخل به تو مى دهم.
فروشنده (طمعکار) گفت: اگر راست مى گوئى، چند نفر را به عنوان شهود بطلب!
اتفاقاً گروهى از آنجا مى گذشتند، آنها را صدا زد و بر این معامله شاهد گرفت.
آن گاه خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، عرض کرد: اى رسول خدا! نخل به ملک من در آمد و تقدیم (محضر مبارکتان) مى کنم!
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت: این نخل از آن تو و فرزندان تو است.
اینجا بود که سوره «و اللیل» نازل شد (و گفتنى ها را درباره بخیلان و سخاوتمندان گفت).
در بعضى از روایات آمده: نام شخص خریدار «ابو الدّحداح» بود.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.