پاسخ اجمالی:
«نَسیء» (بر وزن کثیر) از ماده «نَسْ» به معنى تأخیر انداختن است. در جاهليت گاهى يکى از ماه هاى حرام را به تأخير مى انداختند، مثلاً به جاى محرم، صفر را انتخاب مى کردند؛ به نظر آنها تحمل سه ماه متوالي حرام، مايه تضعيف روح جنگجوئى آنها بود. يا اينکه جاى ماه«ذى الحجة» را بعلت گرماي هوا و یا براي تجارت تغيير مي دادند. قرآن اين کار را«زيادى در کفر» شمرده است.
پاسخ تفصیلی:
«نَسیء» (بر وزن کثیر) از ماده «نَسْ» به معنى تأخیر انداختن است. خود این کلمه مى تواند اسم مصدر یا مصدر باشد. به داد و ستدهائى که پرداخت پول آن به تأخیر مى افتد «نِسیئَه» گفته مى شود. در زمان جاهلیت عرب، گاهى یکى از ماه هاى حرام را تأخیر مى انداختند، یعنى مثلاً به جاى ماه «محرم»، ماه «صفر» را انتخاب مى کردند و تشریفات آن بدین گونه بود که: یکى از سران قبیله «بنى کنانة» در مراسم حج در سرزمین «منى» در یک اجتماع نسبتاً بزرگ، پس از تقاضاى مردم این جمله را بر زبان جارى مى کرد و مى گفت: من ماه محرم را امسال به تأخیر انداختم و ماه صفر را به جاى آن انتخاب کردم! (1) و از «ابن عباس» نقل شده، اول کسى که این سنت را برقرار ساخت، «عمرو بن لحى»(2) و بعضى گفته اند: «قلمس» مردى از «بنى کنانه» بود.(3) فلسفه این کار در نظر آنها به عقیده بعضى این بوده است که: گاهى تحمل سه ماه حرام پشت سر هم (ذى القعده، ذى الحجه، و محرّم) مشکل بوده و آن را به پندار خود مایه تضعیف روح جنگجوئى و رکود کار نیروها مى شمردند؛ زیرا عرب در جاهلیت علاقه عجیبى به غارتگرى، خونریزى و جنگ داشت، و اصولاً «جنگ و غارت» جزئى از زندگى او را تشکیل مى داد، و تحمل سه ماه آتش بس پى در پى، براى آنها طاقت فرسا بود، لذا کوشش مى کردند، لااقل ماه محرم را از این سه ماه جدا کنند. این احتمال نیز داده شده است که: گاهى به خاطر افتادن ذى الحجه در تابستان، مسأله حج بر آنها دشوار مى شد و مى دانیم حج و مراسم آن براى عرب جاهلى تنها مسأله عبادت نبود، بلکه این مراسم بزرگ که از زمان ابراهیم(علیه السلام) به یاد مانده بود، کنگره عظیمى محسوب مى شد که مایه رونق تجارت و اقتصاد آنها بود و فوائد گوناگونى از این اجتماع نصیب آنها مى شد، لذا جاى ماه «ذى الحجة» را به میل خود تغییر داده، و ماه دیگرى که هوا در آن ماه، آمادگى بیشترى داشت به جایش قرار مى دادند، و ممکن است، هر دو فلسفه صحیح باشد. اما به هر صورت، این عمل سبب مى شد که: آتش جنگ ها همچنان فروزان بماند، و فلسفه ماه هاى حرام پایمال شود، و مراسم حج بازیچه دست این و آن و وسیله اى براى منافع مادى آنها گردد. قرآن این کار را «زیادى در کفر» شمرده؛ زیرا علاوه بر شرک و «کفر اعتقادى» که داشتند با زیر پا گذاشتن این دستور مرتکب «کفر عملى» هم مى شدند، به خصوص این که: با این کار دو عمل حرام انجام مى دادند. یکى این که حرام خدا را حلال کرده بودند. و دیگرى این که حلال خدا را حرام نموده بودند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.