پاسخ اجمالی:
این آیه طبق سیره قرآن، یک مفهوم کلّى و جامع را بیان مى کند که على(ع)، سلمان فارسى یا یاران مهدى(ع) از مصداق هاى مهم آن مى باشند؛ ولی کسان دیگرى که این برنامه ها را تعقیب مى کنند، نیز شامل مى شود، هر چند در روایات از آنها ذکرى نشده باشد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند متعال در آیه 54 سوره مائده می فرماید: (اى کسانى که ایمان آورده اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، [به خدا زیانى نمى رساند] خداوند گروهى را مى آورد که آنها را دوست دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ در راه خدا جهاد مى کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که آن را به هر کس بخواهد [ وشایسته ببیند] مى دهد؛ و فضل و احسان خداوند، گسترده و [او به همه چیز] داناست)؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ ذالِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ».
در روایات اسلامى و سخنان مفسران، درباره این آیه، سخن بسیار دیده مى شود، که به قسمتى از آن اشاره مى کنیم:
در روایات زیادى که از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده مى خوانیم که این آیه، در مورد على(علیه السلام) در فتح خیبر، یا مبارزه با «ناکثین»، «قاسطین» و «مارقین» (آتش افروزان جنگ جمل، سپاه معاویه، و خوارج) نازل شده است، لذا مى بینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از عدم توانائى عده اى از فرماندهان لشگر اسلام براى فتح خیبر، یک شب در مرکز سپاه اسلام رو به آنها کرده، فرمود:
«لاَ ُعْطِیَنَّ الرّایَةَ غَداً رَجُلاً، یُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ، کَرّاراً غَیْرَ فَرّار، لا یَرْجِعُ حَتّى یَفْتَحَ اللّهُ عَلى یَدِهِ»؛ (به خدا سوگند، فردا پرچم را به دست کسى مى سپارم که خدا و پیامبر را دوست مى دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست مى دارند، پى در پى به دشمن حمله مى کند و هیچ گاه از برابر آنها نمى گریزد و از این میدان باز نخواهد گشت، مگر این که خدا به دست او پیروزى را نصیب مسلمانان مى کند). (1)
در روایت دیگرى مى خوانیم: هنگامى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره این آیه سؤال کردند، دست خود را بر شانه «سلمان» زده، فرمود: «منظور این و یاران او و هموطنان او هستند».
و به این ترتیب، از اسلام آوردن ایرانیان، کوشش ها و تلاش هاى پرثمر آنان براى پیشرفت اسلام در زمینه هاى مختلف، پیشگوئى کرد.
سپس فرمود:
«لَوْ کانَ الدِّیْنُ مُعَلَّقاً بِالثُّرَیّا لَتَناوَلَهُ رِجالٌ مِنْ أَبْناءِ الْفارْسِ»؛ (اگر دین [و در روایت دیگرى: اگر علم] به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان ها قرار گیرد، مردانى از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت). (2)
و در روایات دیگرى مى خوانیم: این آیه درباره یاران مهدى(علیه السلام) نازل شده است که با تمام قدرت در برابر آنها که از آئین حق و عدالت مرتدّ شده اند، مى ایستند و جهان را پر از ایمان و عدل و داد مى کنند. (3)
شکى نیست: این روایات که در تفسیر آیه وارد شده با هم تضاد ندارند؛ زیرا این آیه همان طور که سیره قرآن است، یک مفهوم کلّى و جامع را بیان مى کند که على(علیه السلام) یا سلمان فارسى مصداق هاى مهم آن مى باشند و کسان دیگرى که این برنامه ها را تعقیب مى کنند، نیز شامل مى شود، هر چند در روایات از آنها ذکرى نشده باشد.
ولى متأسفانه تعصب هاى قومى در مورد این آیه، به کار افتاده و افرادى را که هیچ گونه شایستگى ندارند و هیچ یک از صفات فوق در آنها وجود نداشته، به عنوان مصداق و شأن نزول آیه شمرده اند، تا آنجا که «ابو موسى اشعرى» ـ که با حماقت کم نظیر و تاریخى خود، اسلام را به سوى پرتگاه کشانید، و پرچمدار اسلام، على(علیه السلام) را در تنگناى سختى قرار داد ـ را از مصادیق این آیه شمرده اند! (4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.