پاسخ اجمالی:
مسایل فطرى هنگامى در انسان تجلى مى کند که با شناخت توأم باشد، مثلا در مورد جهاد، افراد سطحى که تنها مشکلات جهاد را مى نگرند آن را نمی پسندند، ولى افراد درون نگر که مى دانند عظمت انسان درجهاد است، یقیناًاز آن استقبال مى کنند. همچنین در مورد سایر فرمان های خدا، بندگان مؤمن که می دانند همه مایه سعادت است آنها را با جان و دل می پذیرند.
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجه داشت: مسایل فطرى هنگامى در انسان تجلى مى کند که با شناخت، توأم باشد، مثلاً انسان فطرتاً طالب سود و مخالف زیان است و این در صورتى است که مصداق سود و زیان را بشناسد، ولى اگر در تشخیص آن گرفتار اشتباه شد، و موضوع سودمندى را زیان آور پنداشت، مسلماً بر اثر این اشتباه، فطرت او گمراه خواهد شد و از آن امر مفید بیزار مى شود ، عکس این مسأله نیز صادق است.
در مورد جهاد، افراد سطحى که تنها ضرب و جرح و مشکلات جهاد را مى نگرند، ممکن است آن را ناخوش داشته باشند، ولى افراد دورن نگر که مى دانند شرف، عظمت، افتخار و آزادى انسان در ایثار و جهاد است، یقیناً با آغوش باز از آن استقبال مى کنند، همان گونه که افراد ناآگاه از داروهاى تلخ و بد طعم بر اثر سطحى نگرى متنفرند، اما هنگامى که بیندیشند سلامت و نجات آنها در آن است، آن را با جان و دل پذیرا مى شوند.
آنچه که گفته شد، منحصر به مسأله جهاد و جنگ با دشمنان نیست، بلکه پرده از روى یک قانون کلى و عمومى بر مى دارد، و تمام مرارت ها و سختى هاى اطاعت فرمان خدا را براى انسان سهل و گوارا مى سازد؛ زیرا به مقتضاى «وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ»، (1) مى داند که خداوندِ آگاه از همه چیز و رحمان و رحیم نسبت به بندگانش، در هر یک از دستوراتش، مصالحى دیده است که مایه نجات و سعادت است، و به این ترتیب، بندگان مؤمن همه این دستورات را مانند داروهاى شفابخش مى نگرند و با جان و دل آن را پذیرا مى باشند. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.