پاسخ اجمالی:
طبق آیات 59-61 سوره یونس، حق قانون گذارى مخصوص خدا است، و هر کس بى اذن او چنین کند، مرتکب تهمت و افتراء بر خدا شده است؛ زیرا همه روزى ها از ناحیه او نازل شده و در حقیقت مالک اصلى همه آنها خدا است، بنابراین او حق دارد بعضى را مجاز و بعضى را غیر مجاز اعلام کند، هر چند دستورات خدا در مسیر منافع و تکامل بندگان است. البته خدا می تواند اجازه این کار را، در حدودى که صلاح بداند، به کسى مانند پیامبر(ص) واگذار کند که در روایات به عنوان فرض النبی نامیده شده.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال در آیات 59 ـ 61 سوره «یونس» آمده که در ضمن عبارات کوتاهى این حقیقت را ثابت مى کند که: حق قانون گذارى مخصوص خدا است، و هر کس بى اذن و اجازه و فرمان او اقدام به چنین کارى کند، مرتکب تهمت و افتراء بر خدا شده است؛ زیرا همه روزى ها و مواهب عالم از ناحیه او نازل گردیده، و در حقیقت مالک اصلى همه آنها خدا است، بنابراین او است که حق دارد بعضى را «مجاز»، و بعضى را «غیر مجاز» اعلام کند، هر چند دستورهاى او در این زمینه در مسیر منافع و تکامل بندگان است، و او کمترین نیازى به این کار ندارد، ولى به هر حال صاحب اختیار و قانون گذار او است.
مگر این که اجازه این کار را، در حدودى که صلاح مى داند، به کسى مانند پیامبر(صلى الله علیه وآله) واگذار کند.
چنان که از روایات متعددى نیز استفاده مى شود که: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، بعضى از امور را واجب یا حرام کرده است، که در زبان روایات به عنوان «فرض النبى» نامیده شده، (1) البته همه اینها طبق فرمان خداوند و اختیاراتى است که به پیامبرش واگذار کرده است.
و الّا قانونگدارى در برابر قانون خدا در حقیقت همان آئین جاهلیت است، که به خود حق مى دادند با افکار نارسایشان احکامى وضع کنند، در حالى که یک خداپرست واقعى، هرگز نمى تواند چنین بوده باشد.
و این که مى بینیم در عصر و زمان ما، گروهى هستند که دم از ایمان به خدا و اسلام مى زنند، و در عین حال دست گدائى به سوى قوانین دیگران ـ که قوانین غیر اسلامى است ـ دراز مى کنند، و یا به خود اجازه مى دهند قوانین اسلام را، به عنوان این که قابل عمل نیست کنار بگذارند، و شخصاً به جعل قانون بپردازند، آنها نیز پیرو سنت هاى جاهلى هستند.
اسلام واقعى تجزیه پذیر نیست، هنگامى که گفتیم: مسلمانیم، باید همه قوانین آن را به رسمیت بشناسیم.
و این که بعضى مى گویند: این قوانین همه قابل اجراء نیست، پندار بى اساسى است که، از یک نوع غرب زدگى و خودباختگى ناشى شده است.
البته اسلام، به خاطر جامعیتى که دارد، در یک سلسله از مسائل، با ذکر اصول کلّى، دست ما را باز گذارده است، که نیازهاى هر عصر و زمان را، با آن اصول کلّى تطبیق، بر طبق آن اصول استنباط، تنظیم و به اجرا در آوریم، و در فهم موضوعات مسائل با متخصصان و کارشناسان اسلامى آن، مشورت نمائیم. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.