پاسخ اجمالی:
با مطالعه تاریخ ادیان گذشته می بینیم منحرفان از خط توحید، رب النوع هایی برای این جهان قائل بودند و گمان می کردند که هر یک از انواع موجودات نیاز به رب النوع مستقفلی دارد که نوع آن را تربیت و رهبری کند، گویا برای تربیت این انواع، خدا را کافی نمی دانستند. پرستش بتها و ارباب قرار دادن أحبار و رهبان در یهود هم از همین تفکر نشأت گرفته و قرآن شدیدا آنرا نکوهش کرده است.
پاسخ تفصیلی:
مطالعه تاریخ ادیان گذشته نشان مى دهد: منحرفان از خط توحید راستین، همواره براى این جهان ربّ النوع هایى قائل بودند، سرچشمه این تفکر غلط این بود که گمان مى کردند هر یک از انواع موجودات نیاز به ربّ النوع مستقلى دارد که نوع آن را تربیت و رهبرى کند، گویا خدا را کافى براى تربیت این انواع نمى دانستند!
حتى براى امورى همانند عشق، عقل، تجارت، جنگ و شکار، ربّ النوع قائل بودند، از جمله یونانیان، دوازده خداى بزرگ (ربّ النوع) را پرستش مى کردند که به پندار آنها بر فراز قله «المپ» بزم خدایى دائر ساخته، و هر یک مظهر یکى از صفات آدمى بودند! (1)
در روم نیز خدایان متعدد رواج داشت، و بازار شرک و تعدد خدایان و ارباب انواع شاید از همه جا داغ تر بود. آنها مجموع خدایان را به دو دسته تقسیم مى کردند، خدایان خانوادگى و خدایان حکومت، که مردم زیاد به آن ها علاقه نشان نمى دادند، عده این خدایان فوق العاده زیاد بود، زیرا هر یک از این خدایان یک پست مخصوص داشت، و در امور محدودى، مداخله مى کرد تا آن جا که درب خانه داراى خداى مخصوص بود! بلکه پاشنه و آستانه خانه نیز هر یک ربّ النوعى داشتند.
در عصر نزول قرآن نیز بت هاى متعدد مورد پرستش و ستایش قرار داشتند شاید همه یا قسمتى از آنها جانشین ربّ النوع هاى پیشین بودند.
از همه گذشته، گاهى بشر را نیز عملا ربّ خود قرار مى دادند، چنان که قرآن در نکوهش مردمى که احبار (دانشمندان یهود) و رهبانان (مردان و زنان تارک دنیا) را ارباب خود مى دانستند، مى گوید: «اِتَّخِذُوا أحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أرباباً مِنْ دُون الله»؛ (آنها احبار و رهبان هایشان را ارباب به جاى خدا مى دانستند). (2)
به هر حال از آنجا که این خرافات علاوه بر این که انسان را به انحطاط عقلى مى کشاند، مایه تفرقه و پراکندگى است، پیامبران الهى به مبارزه شدید با آن برخاستند تا آن جا که مى بینیم بعد از «بسم الله» نخستین آیه اى که در قرآن نازل شده در همین رابطه است «أَلْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ»؛ (همه ستایش ها مخصوص خدائى است که «ربّ» همه جهانیان است).
و به این ترتیب، قرآن خط سرخى به تمام ربّ النوع ها مى کشد و آن ها را به وادى عدم، همان جا که جاى اصلیشان است مى فرستد، و گل هاى توحید و یگانگى و همبستگى و اتحاد را به جاى آن مى نشاند. (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.