پاسخ اجمالی:
کسانى که مرتکب جرائم سنگینى مى شوند از یکسو گرفتار ناراحتى وجدان و از سوى دیگر گرفتار یأس از بخشودگى در پیشگاه خدا مى گردند؛ لذا ممکن است دست به طغیان و سرکشى بیشتر بزنند. اما شفاعت به عنوان یک نیروى محرّک، باعث می شود نسبت به بخشش الهی امیدوار شوند و به جبران گذشته خود تشویق شوند و با آرامش روانی به یک عنصر سالم تبدیل شوند.
پاسخ تفصیلی:
کسانى که مرتکب جرائم سنگینى مى شوند از یکسو گرفتار ناراحتى وجدان و از سوى دیگر گرفتار یأس از بخشودگى در پیشگاه خدا مى گردند و چون راه بازگشت را به روى خود مسدود مى یابند، عملاً حاضر به هیچ گونه تجدیدنظر نیستند و با توجه به تیرگى افق آینده در نظرشان، ممکن است دست به طغیان و سرکشى بیشتر بزنند و یک نوع آزادى عمل براى خود، تحت این عنوان که رعایت مقررات براى آنها سودى ندارد، قائل شوند، درست همانند بیمارى که از بهبودى مأیوس شده و سدّ پرهیز را به کلى شکسته است چون آن را بى دلیل و فاقد تأثیر مى داند.
گاه ناراحتى وجدان که ناشى از این گونه جرائم است، موجب اختلالات روانى و یا موجب تحریک حس انتقامجوئى از جامعه اى که او را چنین آلوده کرده است مى گردد و به این ترتیب، گناهکار مبدل به یک عنصر خطرناک و کانون ناراحتى براى جامعه مى شود.
اما ایمان به شفاعت روزنه اى به سوى روشنائى به روى او مى گشاید و امید به آمرزش، او را به کنترل خویش و تجدید نظر، و حتى جبران گذشته تشویق مى کند، حس انتقامجوئى در او تحریک نمى گردد و آرامش روانى به او امکان تبدیل شدن به یک عنصر سالم و صالح مى دهد.
بنابراین اگر بگوئیم توجه به شفاعت به معنى صحیح، یک عامل سازنده و باز دارنده است که مى تواند از یک فرد مجرم و گناهکار، فرد صالحى بسازد، گزاف نگفته ایم، لذا مشاهده مى کنیم حتى براى زندانیان ابد، روزنه شفاعت و بخشودگى در قوانین مختلف دنیا باز گذارده شده است، مبادا یأس و نومیدى آنها را مبدل به کانون خطرى در درون خود زندان ها کند، و یا گرفتار اختلال روانى سازد!. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.