پاسخ اجمالی:
اینان را«صابئین» می نامند؛ چون از تقیّد به انجام تمام دستورات یک دین سرپیچیدند و معتقدند نخست کتاب هاى مقدس آسمانى به آدم(ع) و نوح(ع) و سام و رام و ابراهیم(ع) و موسى(ع) و یحیى(ع) نازل شده است.
کتاب هاى مقدسى که از نظر آنان اهمیت دارد«کیزاربا» که آن را«سدره» یا«صحف آدم» نیز مى نامند و«ادر افشادهى» یا«سد رادهى» و«قلستا» می باشد. ظاهرا آنان پیروان یحیى بن زکریا(ع) مى باشند و همان طور که از آیه62 سوره بقره بر مى آید این جمعیت به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم مى شوند.
پاسخ تفصیلی:
آنها معتقدند نخست کتاب هاى مقدس آسمانى به آدم(علیه السلام)، و پس از وى به نوح(علیه السلام)، و بعد از او به «سام»، و سپس به «رام»، و بعد به ابراهیم خلیل(علیه السلام)، سپس به موسى(علیه السلام) و بعد از او بر یحیى بن زکریا(علیه السلام) نازل شده است.
کتاب هاى مقدسى که از نظر آنان اهمیت دارد عبارتند از:
1 ـ «کیزاربا» این کتاب را «سدره» یا «صحف آدم» نیز مى نامند که از چگونگى خلقت و پیدایش موجودات بحث مى کند.
2 ـ کتاب «ادر افشادهى» یا «سد رادهى» که درباره زندگى حضرت یحیى و دستورات و تعالیم او سخن مى گوید. آنها معتقدند: این کتاب به وسیله جبرئیل به یحیى وحى و الهام شده.
3 ـ کتاب «قلستا» درباره مراسم ازدواج و زناشوئى.
و کتاب هاى فراوان دیگرى نیز دارند که به خاطر اختصار از ذکر آنها صرف نظر مى شود.
چنان که از گفته بالا و از نظر محققان درباره پیروان این آئین به دست مى آید، آنان پیروان یحیى بن زکریا(علیه السلام) مى باشند، و هم اکنون قریب پنج هزار نفر از پیروان این آئین در خوزستان (کنار رود کارون، در اهواز، خرمشهر، آبادان و شادگان) به سر مى برند.
آئین خود را به حضرت یحیى بن زکریا(علیه السلام) که مسیحیان او را یحیى تعمید دهنده یا «یوحناى معمِّد» مى خوانند منسوب نموده اند.(1)
ولى نویسنده کتاب «بلوغ الارب» مى گوید: «صابئین» یکى از ملت هاى بزرگ هستند و اختلاف نظر درباره آنها به نسبت معرفت افراد از آئین آنان است و همان طور که از آیه 62 سوره «بقره» بر مى آید این جمعیت به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم مى شوند، اینان همان قوم ابراهیم(علیه السلام) خلیل اند که ابراهیم مأمور دعوت آنان بود، آنها در «حرّان» سرزمین «صابئان» زندگى مى کردند، و بر دو قسم بودند: صابئان حنیف و صابئان مشرک.
مشرکان آنها به ستارگان و خورشید و قمر و... احترام مى گذاشتند و گروهى از آنان نماز و روزه انجام مى دادند، کعبه را محترم مى شمردند و حج را به جا مى آوردند، مردار، خون، گوشت خوک و ازدواج با محارم را همچون مسلمانان حرام مى دانستند. عده اى از پیروان این مذهب از بزرگان دولت در بغداد بودند که «هلال بن محسن صابئى» از آن جمله است.
اینان اساس دین خود را به گمان خویش بر این پایه قرار داده اند که بایست خوبى هر کدام از ادیان جهان را گرفت و آنچه بد است از آن دورى جست، اینان را به این جهت «صابئین» گفتند که: از تقیّد به انجام تمام دستورات یک دین سرپیچیدند...
بنابراین اینها با تمام ادیان از یک نظر موافق و از نظر دیگر مخالف هستند.
جمعیت صابئان حنیف با اسلام هماهنگ شدند و مشرکان آنها با بت پرستان همراه گردیدند.
وى در پایان بحث بار دیگر متذکر مى شود بین صابئان مشرک و صابئان حنیف، مناظرات و بحث هاى فراوانى رد و بدل مى شد.(2)
از مجموع بحث هاى فوق بر مى آید آنها در اصل پیرو یکى از پیامبران الهى بوده اند، اگر چه در تعیین پیامبرى که آنها خود را وابسته به او معرفى مى کنند اختلاف است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.