پاسخ اجمالی:
پیامبر(ص) نیز وظیفه دارد، مطابق ظاهر و بر طبق دلیل طرفین دعوا قضاوت کند. البته در چنین داورى معمولاً حق به حق دار مى رسد، ولى گاهى هم ممکن است ظاهر دلیل و گواهى گواهان با واقع تطبیق نکند .اینجا است که باید توجه داشت، حکم داور به هیچ وجه واقع را تغییر نمى دهد، و حق، باطل و باطل، حق نمى شود.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال را مى توان با توجه به آیه 105 سوره «نساء» به دست آورد.
در این آیه خداوند نخست به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که هدف از فرستادن این کتاب آسمانى این است که: اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود، مى فرماید: (ما این کتاب را به حق بر تو فرو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته است در میان مردم قضاوت کنى)؛ «إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ».
سپس به پیامبر(صلى الله علیه وآله) هشدار مى دهد که هرگز از خائنان حمایت نکند، مى فرماید: (و از خائنان حمایت نکن)؛ «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً».
گرچه روى سخن در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است ولى شک نیست که این حکم یک حکم عمومى نسبت به تمام قضات و داوران مى باشد، و به همین دلیل چنین خطابى مفهومش این نیست که ممکن است چنین کارى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) سر بزند، چه این که: حکم مزبور ناظر به همه افراد است.
در شأن نزول این آیه جریان مفصلى نقل شده که خلاصه اش چنین است:
طایفه «بنى ابیرق» طایفه اى نسبتاً معروف بودند، سه برادر از این طایفه «بُشر»، «بشیر» و «مبشّر» نام داشتند.
«بشیر» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشیر، زره و مقدارى از مواد غذائى را به سرقت برد.
فرزند برادر او به نام «قتاده» که از مجاهدان «بدر» بود، جریان را به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد.
ولى آن سه برادر یکى از مسلمانان با ایمان به نام «لبید» را که در آن خانه با آنها زندگى مى کرد، در این جریان متهم ساختند.
«لبید» از این تهمتِ ناروا سخت برآشفت، شمشیر کشید، به سوى آنها آمد و فریاد زد که مرا متهم به سرقت مى کنید؟ در حالى که شما به این کار سزاوارترید.
شما همان منافقانى هستید که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) را هَجْو مى کردید و اشعار هجو خود را به قریش نسبت مى دادید، یا باید این تهمت را که به من زده اید ثابت کنید، یا شمشیر خود را بر شما فرود مى آورم!
برادران سارق که چنین دیدند، با او مدارا کردند، اما چون با خبر شدند جریان به وسیله «قتاده» به گوش پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، یکى از سخنوران قبیله خود را دیدند که با جمعى به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بروند و با قیافه حق به جانب سارقان را تبرئه کنند، و «قتاده» را به تهمت ناروا زدن، متهم سازند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) طبق «وظیفه عمل به ظاهر» شهادت این جمعیت را پذیرفت و «قتاده» را مورد سرزنش قرار داد.
«قتاده» که بى گناه بود از این جریان بسیار ناراحت شده، به سوى عموى خود بازگشت و جریان را با اظهار تأسف فراوان بیان کرد.
عمویش او را دلدارى داده، گفت: نگران مباش خداوند پشتیبان ما است!
آیه فوق نازل شد و این مرد بى گناه را تبرئه کرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شدید قرار داد.(1)
در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «اِنَّما أَنَا بَشَرٌ وَ اِنَّکُمْ تَخْتَصِمُونَ اِلَىَّ وَ لَعَلَّ بَعْضَکُمْ یَکُونُ أَلْحَنَ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْض فَأَقْضى بِنَحْوِ ما أَسْمَعُ فَمَنْ قَضَیْتُ لَهُ مِنْ حَقِّ أَخِیْهِ شَیْئاً فَلا یَأْخُذُهُ فَاِنَّما أَقْطَعُ لَهُ قِطْعَةً مِنَ النّارِ!»؛ (من بشرى همانند شما هستم [و مأمور به ظاهرم] شاید بعضى از شما به هنگام بیان دلیل خود، قوى تر از بعضى دیگر باشید، و من هم بر طبق همان دلیل قضاوت مى کنم، در عین حال بدانید داورى من که بر طبق ظاهر دلیل طرفین صورت مى گیرد، حق واقعى را تغییر نمى دهد، بنابراین اگر من به سود کسى [طبق ظاهر] قضاوت کنم و حق دیگرى را به او بدهم پاره اى از آتش جهنم در اختیار او قرار داده ام و باید از آن بپرهیزد).
از این حدیث، به خوبى روشن مى شود: پیامبر(صلى الله علیه وآله) وظیفه دارد، مطابق ظاهر و بر طبق دلیل طرفین دعوا قضاوت کند.
البته در چنین داورى معمولاً حق به حق دار مى رسد، ولى گاهى هم ممکن است ظاهر دلیل و گواهى گواهان با واقع تطبیق نکند.
اینجا است که باید توجه داشت: حکم داور به هیچ وجه واقع را تغییر نمى دهد، و حق، باطل و باطل، حق نمى شود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.