تفسیر ناصحیح «صوفیه» از حدیث «لیس العلم بکثرة التعلم»
چه نقدهایی بر برداشت و تفسیر نادرست صوفیه از حدیث «لیس العلم بکثرة التعلم» وارد است؟
اولا: به فرض اينكه مراد از آن حديث دست كشيدن از تعلیم باشد، آيا مي توان با یک روایت از آن همه آيات و اخبار درباره اهميت تعليم و تعلم دست كشيد؟ ثانیا: اگر روش تعلیم و تعلم خطاست چرا پیران خانقاه در مسائل علمى و فهم و تفسیر قرآن مجيد و اخبار اهل بيت(ع) اينقدر عاجزند؟ و اگر اتفاقا در ميان متصوفه کسی همچون «غزالی» پیدا شود که اطلاعات دينى و علمى دارد، از بركت تحصيلات رسمى است نه گوشه نشینی و ذکر و ورد در خانقاه!