چرایی ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)؟!

با توجّه به این نکته که ازدواج یکی از عوامل کمال و خود سازی است، چرا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکردند؟!

- ازدواج نکردن حضرت مسيح‏(ع) بخاطر بد بودن ازدواج از دید ایشان نبود، بلکه ایشان حدود سى سال در بین مردم بود و در اين مدّت برای تبليغ آيين حق پيوسته از نقطه اى به نقطه ديگر مى رفت و مجالى براى ازدواج‏ نيافت.
- از طرفی اگر ازدواج مي كرد چه بسا نسل ایشان به علت ولادت غير طبيعي جدشان عيسي(ع) مدعي خدازادگي مي شدند و یا اینکه مردم درباره آنها دچار غلو می شدند، چنانکه درمورد حضرت عیسی دچار غلو شدند.
- همچنین با توجه به افراط بنی اسرائیل در شهوت رانی و ازدواج، شرایط فرهنگی آن زمان اقتضای زندگی زاهدانه می کرد؛ چنانکه حضرت عیسی و یحیی(ع) که هر دو، همزمان در شرایط فرهنگی و اجتماعی واحدی می زیسته اند، هیچکدام ازدواج نکردند.
- ضمن اینکه حضرت عیسی هرگز توصیه به مجرد بودن نکرده اند و منع از ازدواج از بدعت هايى است كه در زمان هاى بعد به وجود آمد؛ فرهنگ مجرد زیستن بخاطر برداشت اشتباه یا مقاصد دیگری که رهبران مسیحی در سر داشتند رواج یافت.

انجیل متی

منظور از انجیل متّی چیست؟

متّی، یک فلسطینی است که پس از سال 70، به نگارش انجیل متی پرداخته است. این انجیل، عیسی(ع) را به عنوان موسای جدید و صاحب شریعت معرفی می کند. شیوه نویسنده بر گردآوری گفتارها و کارهای عیسی (ع)، و بر اساس ترتیب اهمیت موضوعی است. دانشمندان کتاب مقدس معتقدند انجیل متّی پس از ویرانی اورشلیم و با هدف گفتگو و جدل با بعضی از بزرگان یهود، نگارش یافته و در صدد اثبات این موضوع است که با انکار عیسی(ع) از سوی یهودیان، ملکوت خدا از آنان به امتهای غیر یهود منتقل شده است. از دیدگاه متّی این ملکوت همان کلیسا است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.

هر کس در مجلسى بنشيند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احيا مى شود، دلش در روزى که دلها مى ميرند، نمى ميرد.

بحارالانوار، ج 44، ص 278