خويشاوندی «بنی تميم» با «بني هاشم»

از ديدگاه امام علي(عليه السلام) چگونه دو قبيله «بني تميم» و «بني هاشم» با يكديگر خويشاوند بوده اند؟

در سفارش امام علي(ع) به ابن عباس حاكم بصره در مورد رعايت حال قبيله «بني تميم» آمده: «آنها [قبیله بنی تمیم] با ما پيوند خويشاوندى نزديك و قرابت خاص دارند كه ما نزد خداوند به وسيله صله رحم نسبت به آنها مأجور خواهيم بود و با قطع آن مؤاخذه خواهيم شد». به اعتقاد مفسّرانِ «نهج البلاغه»، دليل خويشاوندى بنى تميم و بنى هاشم به واسطه جد اعلاي شان - «الياس بن مضَر» - بوده است: هاشم با سيزده واسطه به الياس مى رسيد و بنى تميم نيز با واسطه هاى زيادى به او مى رسيدند؛ ولى از آنجا كه مسئله خويشاوندى در اسلام بسيار اهمّيّت دارد امام(ع) حتى با اين مقدار واسطه باز هم آنها را خويشاوندِ نزديك شمرده است.

توصیه امام علي(ع) درباره طائفه «بنی تمیم»

به چه علت امام علي(علیه السلام) به ابن عباس فرماندار بصره، توصیه نمود که با طائفه «بنی تمیم» مدارا و مسامحه نماید؟

امام علي(ع) براي ايجاد آرامش در بصره به ابن عباس نوشت: «بصره محل نزول ابليس و كشتزار فتنه هاست، با اهل آن به نيكى رفتار كن، برادرت را به هنگام خطا كردن با نيكى سرزنش كن و شرّ او را از طريق بخشش از خودت دور ساز، خبر بدرفتارى تو با طايفه بنى تميم به من رسيده، هرگاه رئيس نيرومند اين طايفه غايب گردد مرد نيرومند ديگرى در ميان آنها ظاهر مى شود، و در عصر جاهليّت و در اسلام كسى در نبرد بر آنان پيشى نگرفته، آنها با ما پيوند خويشاوندى دارند ... پس اى ابوالعباس! خدا تو را رحمت كند مدارا كن در آنچه بر زبان و دست تو از خير و شرّ جارى مى شود؛ زيرا هر دو در اين امور شريكيم و سعى كن كه حُسن ظنّ من نسبت به تو پايدار ماند و نظرم درباره تو دگرگون نشود».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام)

من زار الحسين (عليه السلام) يوم عاشورا وجبت له الجنة

امام صادق (ع) فرمود: هر کس که امام حسين (عليه السلام) را در روز عاشوار زيارت کند بهشت بر او واجب ميشود.

اقبال الاعمال، ص568