پاسخ اجمالی:
ادعای محدث نوری در کتاب «فصل الخطاب» توسط علمایی چون علامه شهرستانی، علامه بلاغی، آیت الله خویی، معرب تهرانی و... در کتاب هایی چون کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب، حفظ الكتاب الشريف عن شبهة القول بالتحريف، آلاءالرحمن، البیان و... مورد ابطال و نقد قرار گرفته اند. به طور کلی کتاب «فصل الخطاب» به محض انتشار، به شدت از سوی بسیاری از علمای شیعه مورد تندترین نقدها قرار گرفت و هیچ گاه مطالب آن نتوانست نفوذ و اعتباری نزد جامعه شیعی پیدا کند.
پاسخ تفصیلی:
على رغم تبليغات سوئى كه درباره شيعه صورت می گیرد، ما معتقديم قرآنى كه امروز در دست ما و در دست همه مسلمانان است، عين آن قرآنى است كه بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نازل شده و حتّى يك كلمه اضافه و كم نشده است. در كتابهاى متعدّدى كه در تفسير قرآن، اصول فقه و غير آن داريم، اين مسأله را به وضوح نوشته و با ادلّه عقلى و نقلى اثبات كرده ايم.
ما معتقديم به اجماع علماى مسلمين اعمّ از شيعه و اهل سنّت، چيزى بر قرآن افزوده نشده و اكثريّت قريب به اتّفاق محقّقان طرفين مى گويند، چيزى هم از آن كاسته نشده است. افراد بسيار معدودى از هر دو گروه، معتقد به كاسته شدن چيزى از قرآن هستند كه سخنان آنها در ميان دانشمندان معروف اسلام طرفدارى ندارد. یکی از این اشخاص از میان علمای شیعه، محدث نوری(متوفای سال 1320هـ ق) است که با نگارش کتاب «فصل الخطاب فى تحريف كتاب ربّ الأرباب» ادعا کرد آیاتی از قرآن مجید حذف شده اند.
باور اصلی محدث نوری در کتاب «فصل الخطاب»
میرزا محمدعلی نوری طبرسی، معروف به «محدث نوری» در سال ۱۲۵۴ هـ ق در روستایی از توابع شهرستان «نور» در شمال ایران متولد شد و در سال ۱۳۲۰ هـ ق دار فانی را وداع گفت. محدث نوری دارای تألیفات فراوانی است که برخی از مهم ترین آنها عبارت اند از: «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل»؛ «النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب»؛ «فصل الخطاب فى تحريف كتاب ربّ الأرباب»؛ «کشف الاستار عن وجه الامام الغائب عن الابصار»؛ «الفیض القدسی فی احوال العلامه المجلسی».(1)
محدث نوری شاگردان زیادی تربیت کرد؛ از جمله: «شیخ آقا بزرگ تهرانی»، «حاج شیخ عباس قمی»، «علامه شرف الدین»، «میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»، «شهید شیخ فضل الله نوری»، «آیت الله کاشف الغطاء»، «آیت الله بافقی» و... .
به باور محدث نوری، قرآنی که ما هم اینک در دست داریم درست همان مصحفی است که در زمان خلیفه سوم جمع آوری شد و پس از این تجمیع هیچ چیز به قرآن افزوده نشده یا از آن کاسته نشده است.(2) با این حال در نگاه مؤلف کتاب «فصل الخطاب» و بر اساس قرائتش از پاره ای روایات، پیش از زمان تجمیع قرآن توسط خلیفه سوم، آیاتی در قرآن بوده که در هنگام تجمیع و شکل گیری مصحف کنونی، جا افتاده و تنها معصوم(علیه السلام) از چیستی و ماهیت آنها خبر دارد و ما نمی دانیم آنچه حذف شده دقیقا کدام آیات بوده است. ما فقط اجمالا از حذف شدن چیزی از قرآن مطلعیم. بنابراین به نظر محدث نوری، قرآن «تحریف به نقیصه»(3) شده است.
مهم ترین دلایل مطرح شده برای تحریف قرآن در کتاب «فصل الخطاب»
کتاب فصل الخطاب محدث نوری که در سال 1298 هـ ق منتشر شد، با اشتمال بر سه مقدمه، دوازده فصل و یک خاتمه، ادعای تحریف قرآن را مطرح کرد. در مقدمه اول اختلاف متن روایات جمع و تألیف قرآن، مورد یادآوری قرار می گیرد. در مقدمه دوم از انواع تحریف هایی که ممکن است در کتاب الهی پدید آید، سخن به میان می آید و در مقدمه سوم سخنان علمای بزرگ شیعه بیان می گردد. در فصل های دوازه گانه کتاب نیز دلایل باور به تحریف قرآن بیان می گردد و در خاتمه نیز ادله منکرین تحریف مورد مناقشه قرار گرفته است.
در ادامه، فهرستی بسیار اجمالی و فشرده را از مهم ترین استدلال های محدث نوری برای اثبات تحریف قرآن را مورد بررسی قرار می دهیم.
1. شباهت حوادث امت های پیشین با امت اسلام:
شباهت حوادث و اتفاقات امت های گذشته(یهودیان و مسیحیان) با حوادث و اتفاقات امت اسلام مسأله ای است که در برخی احادیث آمده است و بنابراین همان طور که کتاب مقدس آن امت ها تحریف گشته، تحریف قرآن نیز محقق شده است. برای مثال در حدیثی که از امام صادق(علیه السلام) از قول پیامبر نقل شده می خوانیم: «نظیر تمام آنچه در امت های پیشین اتفاق افتاده، کامل و بدون کم و زیاد در این امت نیز اتفاق خواهدا فتاد».(4)
نقد: این استدلال را می توان با توجه به چند نکته باطل اعلام کرد: اولا: احادیثی که متضمن تبیین چنین شباهتی بین حوادث امت های پیشین با حوادث و رویدادهای امت اسلام اند، همگی خبر واحدند و در در مسائل اعتقادی - به خاطر حساسیت ها و اهمیتی که وجود دارد - هیچ اعتبار و جایگاهی ندارند. ثانیا: این روایات را می توان ناظر به حوادث و فتنه ها و انحرافاتی که در امت اسلام سال ها پس از ارتحال پیامبر(صلی الله علیه وآله) پدید آمد در نظر گرفت، نه رویدادهای زمان حیات ایشان یا سال های ابتدایی بعداز وفات شان که تجمیع و نگارش قرآن در آن ها، تکمیل شد. ثالثا: معنای شباهت اتفاقات حوادث امت های پیشین با امت اسلام می تواند اصل مقاومت منفی تمام جوامع مورد خطاب وحی در پذیرش حق باشد نه اینکه همه رویدادها و پیشامدهای جزئی این جوامع – از جمله تحریف کتاب – مو به مو در وضعیت های متفاوت اجتماعی تاریخی مخصوص به هر کدام شان روی دهد.
2. معصوم نبودن جمع آوری کنندگان قرآن:
بر اساس روایت های تاریخی، قرآن نه توسط افرادی معصوم، بلکه با درخواست خلفا و به دست انسان هایی معمولی همچون «زید بن ثابت» تجمیع و تألیف شد و از لحاظ عقلی – به خاطر همان نکته محوری تصدی گری غیر معصوم در این کار – احتمال تحریف در آن منتفی نیست.
نقد: اولا این موضوع که زمان تجمیع قرآن را در دوره خلافت ابوبکر و به دست زید بن ثابت بدانیم، نه خبر متواتر است و نه خبر واحدی که قرینه ای قطعی آن را تأیید کند. ثانیا مفسرین قرآن نظم قرارگیری آیات هر سوره را امری توقیفی و انجام پذیرفته در زمان حیات خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تحت نظارت و تأیید خود ایشان می دانند و آنچه پس از وفات شان روی داد تنها جمع کردن سوره ها و قرارگیری شان در کنار یکدیگر به صورت «مصحف» بوده است.(5)
3. مسأله مصحف علی(ع) و تحریف:
وجود حقیقتی تاریخی به نام «مصحف علی» و دلالت روایت های تاریخی بر اینکه پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اتفاقات تلخ بعد از آن، یکی از کارهایی که حضرت علی(علیه السلام) در کنج اعتزال و انزوا انجام دادند همان نگارش و تدوین مصحف علی بود، ما را به این جمع بندی می رساند که مصحف فعلی، تحریف شده است. زیرا اگر تفاوتی بین مصحف جمع آوری شده توسط خلفا و مصحف علی(ع) وجود نداشت، وقتی آن حضرت مصحف تدوین شده خود را ارائه دادند، آنها نباید از پذیرش آن سر باز می زدند تا ایشان اعلام کنند که زین پس هیچ کس این مصحف را تا زمان ظهور حضرت مهدی(عجل الله فرجه الشریف) نخواهد دید.
نقد: اختلاف بین مصحف علی(علیه السلام) و مصحفی که در زمان خلفا جمع آوری شد به معنای پدید آمدن تحریف در قرآن نیست. زیرا مصحف علی(ع) فقط از لحاظ چینش آیات و سوره ها – در مصحف علی(ع)، آیات و سوره ها بر حسب زمان نزول ترتیب یافته اند – و افزودن تفسیر و تأویل تبیین شأن و سبب نزول هر آیه و مشخص کردن آیات ناسخ از منسوخ، عام از خاص، مطلق از مقید و... از مصحف رسمی، تفاوت داشت؛ و از آنجایی که این امور مربوط به تفسیر قرآن و نه اصل ثبوت و اصالت آیات و روایات آن است، اعتبار آن را مخدوش نمی کند.
اعتراض علمای شیعه به کتاب «فصل الخطاب»
به مجرّد انتشار کتاب «فصل الخطاب» در سال 1291 هـ ق، این کتاب از سوى بزرگان حوزه علميّه نجف اشرف مورد انكار قرار گرفت و دستور جمع آورى آن صادر شد و كتاب هاى متعدّدى در ردّ آن نوشته شد.(6) سید هبة الدین شهرستان در مقدمه ای که برای کتاب «البرهان علی عدم تحريف القرآن» نگاشته گواهی می دهد که دوران پس از نگارش و انتشار کتاب «فصل الخطاب» فضای کلی شهر سامرا - به عنوان یکی از مراکز مهم علوم دینی و محل استقرار مرجع کبیر شیعه، میرزای شیرازی(صاحب فتوای حرمت تنباکو) – به صورت یکپارچه علیه محدث نوری بود و کتاب مذکور، در مجالس علمی، با سخنان تند و آتشین به شدت مورد انتقاد قرار می گرفت.(7)
واکنش برخی از مهم ترین و شناخته شده ترین علما و نقدهایی که بر محدث نوری و کتاب «فصل الخطاب» وارد شدند عبارت اند از:
1. یکی از علمای معاصر محدث نوری، شیخ محمود، معروف به معرّب تهرانى (متوفاى 1313هـ ق) در نقد خود بر کتاب «فصل الخطاب»، اثری به حجم 300 صفحه نگاشت با عنوان «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» و با دلایل متقن ثابت کرد که قرآن مجید برخلاف تصور محدث نوری تحریف نشده است.(8) تأثیر این کتاب به حدی بود که محدث نوری پس از مطالعه این کتاب، به اصلاح و تعدیل و شرح برخی نظرات خود همت گماشت و در تلاش برای رفع سوء تفاهم از آرائش، کتابی با عنوان «الجواب عن شبهات کشف الارتیاب» در پاسخ به شیخ محمود تألیف کرد. اهمیت نقدهای شیخ محمود به قدری بود که محدث نوری اعلام کرد رضایت ندارد که کسی پیش از خواندن «الجواب عن شبهات کشف الارتیاب» - به عنوان مقدمه و تکمله - به مطالعه «فصل الخطاب» بپردازد.(9)
2. مرحوم علّامه سيّد محمّدحسين شهرستانى (متوفّاى 1315هـ ق) كتاب ديگرى به نام «حفظ الكتاب الشريف عن شبهة القول بالتحريف» در ردّ كتاب «فصل الخطاب» نوشت و در آن به خوبی «مصون بودن قرآن از تحريف» را اثبات نموده، با گفتاری همه جانبه و شيوا و با اسلوبی زيبا و خالی از تعصّب، به شبهه ها پاسخ داد.(10)
3. علامه بلاغی در پيشگفتار تفسير خود از قرآن یعنی کتاب «آلاءالرحمن»، محدث نوری را سرزنش كرد و او را محدثی پركار كه روايات شاذ و افسانه ها را جمع آوری می كند، معرفی نموده می نويسد: اين روايات ضعيف و شاذ ـ كه قائلان بـه تحريف بـه آن چسبيده اند ـ تفسيرهای ديگری به جز ظاهر ترديد آورشان دارند.(11)
4. امام خمینی در نقد محدث نوری و اثرش «فصل الخطاب» می نویسد: «صاحب کتاب «فصل الخطاب» کسی است که کتاب هایش نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی؛ بلکه تنها عبارت است از طرح احادیث ضعیف و غیرمعتبر که علما از عمل به آنها اعراض کرده و بزرگان پیشگام و خردمند ما (شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی) از نقل آنها دوری جسته اند. وضعیت کتاب های روایاتش غالبا مانند مستدرک چنین است و از دیگر کتاب هایش نپرس که مملو است از قصه ها و حکایات غریبی که اغلب آن ها به شوخی شبیه تر است تا جدی! او ـ رحمه الله ـ شخص صالح و جست و جوگری بود؛ لکن اشتیاقش به جمع آوری روایات غیرمعتبر و مطالب عجیب و غریب و مسائلی که عقل سلیم و فکر درست آن را نمی پذیرد، بیشتر از [گردآوری] سخنان نافع بود، و عجب از معاصرین هوشیارش که چگونه غافل شدند و شد آنچه شد [یعنی قول به تحریف قرآن] که آسمان ها برای آن بگریند و و نزدیک بود زمین تکه تکه شود».(12)
5. مرجع تقلید مشهور جهان تشیع، آیت الله خوئی نیز در تفسیر «البیان» به نقد آرای محدث نوری پرداخت. ایشان در این کتاب فصلی با عنوان «صیانة القرآن عن التحریف» دارد و در آن روایات دالّ بر تحریف را که محدث نورى گردآورى کرده، به طور علمی ارزیابى نموده است.(13)
نقدها و اعترضات علما به محدث نوری، منحصر در این چند مورد نیست و بسیارند. آنچه از جمع بندی تمامی این نقدها به دست می آید این است که محدث نورى گرچه مرد عالمى بود ولى بر روايات ضعيف تكيه مى كرد و خودش نيز بعد از انتشار كتاب مزبور نادم و پشيمان شد و همه بزرگان حوزه علميه نجف اشرف اين كار را از اشتباهات روشن او خواندند.
نوشته ها و روايات كتاب «فصل الخطاب» محدث نورى، عمدتا (حدود 815 حدیث) از سه راوى گرفته شده اند - احمد بن محمّد السيارى، على بن احمد كوفى و أبى الجارود - كه يا فاسد المذهب بوده اند يا دروغگو يا مجهول الحال.(14) ما بقی روایاتی که از این سه راوی گرفته نشده اند، حدود 307 حدیث اند که قسمت عظیمی از آنها (107 روایت) به اختلاف در قرائت ها باز مى گردد و به مسأله تحریف ربطى ندارد و بقیه آنها (حدود 200 روایت) که از کتاب های معتبر نقل شده اند یا اصلا دلالتی بر تحریف ندارند و یا محمل ها و تفسیرهای موجه دیگری برای آنها وجود دارد که حمل شان را بر مسأله تحریف سخت و ناپذیرفتنی می کند و محدث نوری به اصرار آنها را در ادلّه اثبات تحریف گنجانده است.(15)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.