پاسخ اجمالی:
به اعتقاد تورات، دو دختر «حضرت لوط(ع)» پس از خوراندن شراب با او همبستر شده و باردار شدند و هر كدام نوزادي به دنيا آوردند؛ اما قرآن ساحت پيامبران را از اين مسائل شنيع مبرّا دانسته است.
اينكه در قرآن آمده كه حضرت لوط دختران خود را به گناهكاران عرضه كرده بايد گفت: مفسّران بزرگ و كسانى كه در با تعابير قرآنى آشنايى كامل دارند، آيه را اين گونه تفسير كرده اند كه پيامبر در ميان قوم خود مانند پدر قبيله است؛ و حضرت لوط، به آنان هشدار داد تا براى فرو نشاندن شهوت، از زنانتان (زنان قبيله كه همگى دختران پيامبر محسوب مى شوند) بهره گيريد، كه يگانه راه پاك وصال است... .
پاسخ تفصیلی:
داستان لوط و دو دخترش براساس تورات
در باب 19 سفر پيدايش مى خوانيم: «و لوط از صوغَر برآمد و با دو دختر خود در كوه ساكن شد، زيرا ترسيد كه در صوغر بماند، پس با دو دختر خود در مغاره سكنى گرفت. و دختر بزرگ به كوچك گفت پدر ما پير شده و مردى بر روى زمين نيست كه برحسب عادت كلّ جهان به ما درآيد. بيا تا پدر خود را شراب بنوشانيم و با او هم بستر شويم تا نسلى از پدر خود نگاه داريم. پس در همان شب پدر خود را شراب نوشانيدند و دختر بزرگ آمده با پدر خويش هم خواب شد و او از خوابيدن و برخاستن وى آگاه نشد. و واقع شد كه روز ديگر بزرگ به كوچك گفت اينك دوش با پدرم هم خواب شدم امشب نيز او را شراب بنوشانيم و تو بيا و با وى هم خواب بشو تا نسلى از پدر خود نگاه داريم. آن شب نيز پدر خود را شراب نوشانيدند و دختر كوچك هم خواب وى شد و او از خوابيدن و از برخاستن وى آگاه نشد. پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند. و آن بزرگ، پسرى زاييده او را موآب نام نهاد و او تا امروز پدر موآبيان است. و كوچك نيز پسرى بزاد و او را بن عمّى نام نهاد. وى تا به حال پدر بنى عمّون است».
گزارش تورات را ديديم؛ امّا قرآن ابا دارد كه ساحت قدسى پيامبرى الهى را اين چنين بيالايد. قرآن آياتى در شأن و مقام والاى او دارد كه همواره تلاوت مى شوند و سند گواهى خداوند بر پيراستگى ساحت اولياى وى هستند؛ از جمله آيات زير:
«وَ لُوطاً آتَيْنَاهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْء فَاسِقِينَ . وَ أَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ»(1)؛ (و به لوط حكمت و دانش عطا كرديم و او را از آن شهرى كه مردمش كارهاى پليد مى كردند نجات داديم. به راستى آنها گروه بد و منحرفى بودند. و او را در رحمت خويش داخل كرديم، زيرا او از شايستگان بود).
«وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ . إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ . إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغَابِرِينَ»(2)؛ (و در حقيقت لوط از زمره فرستادگان بود. آن گاه كه او و همه كسانش را رهانيديم. جز پيرزنى كه در ميان خاكسترشدگان بود).
هؤلاء بناتى
در همين راستا ممكن است اعتراض شود چگونه قرآن از زبان حضرت لوط گزارش نموده كه دختران خود را در عرضه قوم فساد كار خود قرار داد؟ چنانچه در سوره هود آمده: «يا قَومِ، هؤلاءِ بَناتي، هُنَّ أطْهَرُ لَكُم».(3) يا چنانچه در سوره حجر مى خوانيم: «قالَ هؤلاءِ بَناتي إن كُنْتُمْ فاعِلين»(4) با آنكه دختران او از طيبّات اند و قوم فسادكار وى از خبيثين؟!
مفسّران بزرگ و كسانى كه در صدر اسلام، با تعابير قرآنى آشنايى كامل دارند، آيه را اين گونه تفسير كرده اند كه حضرت لوط، به آنان هشدار داد تا براى فرو نشاندن شهوت، از زنانتان (زنان قبيله كه همگى دختران پيامبر محسوب مى شوند) بهره گيريد، كه يگانه راه پاك وصال است. ابن عباس ـ شاگرد برومند مولا امير مؤمنان(ع) ـ(5) در اين زمينه مى گويد: «لوط، زنان قوم را عرضه كرد، زيرا هر پيامبرى ـ در ميان قوم خود ـ پدر آنان محسوب مى شود».
در قرائت ابن مسعود چنين آمده: «و أزواجه أمّهاتهم و هو أب لهم». لذا هر گاه ازواج النبى، مادران امّت محسوب شوند، هر آينه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) پدر امّت خواهد بود.(6) ابو جعفر طبري و ابن ابى حاتم و ابو الشيخ از مجاهد ـ شاگرد فرزانه ابن عباس ـ روايت كرده اند، گويد: «مقصود وى، دخترانش نبوده، بلكه زنان امّت را گفته است؛ زيرا هر پيامبرى پدر امّت خويش است».(7) نيز ابو جعفر طبرى و ابن أبى حاتم از مفسّر بزرگ و پيرو خطّ مولا امير مؤمنان(عليه السلام) سعيد بن جبير روايت مى كنند، گويد: «آنان را به زنانشان فرا خواند، و هر پيامبرى پدر امّت خويش مى باشد».(8) همچنين از قتاده نقل مى كند: «أمرهم لوط بتزويج النساء».(9) و از سدّى كبير اسماعيل بن عبد الرحمان مؤلف بزرگترين و معتبرترين تفسير در اوائل قرن دوم نيز روايت شده گويد: «آنچه را كه عرضه كرد زنان امّت بودند، زيرا هر پيامبرى پدر امّت خويش محسوب مى شود».(10) عيّاشى و كلينى از امام صادق(عليه السلام) روايت مى كنند كه فرمود: «عرض عليهم التزويج»(11) يعنى: هشدار داد تا از اين گونه رفتارهاى ناشايست دست بردارند، و راه حلال كه همان تزويج است در پيش گيرند!
مفسّر معاصر شيخ محمد عبده در تفسير المنار گويد: «لوط، دختران قوم خويش را گفته، زيرا پيامبر در ميان قوم خود مانند پدر قبيله است، چنانچه ابن عباس و مجاهد و سعيد بن جبير گفته اند، و اين گفتار شامل زنان شوهردار و بى شوهر مى شود كه آماده ازدواج اند. چه بهره گيرى از زنان از راه ازدواج، پاكيزه تر از آلودگى به پليدى لواط است. زيرا آتش شهوت را فرو مى نشاند، و از هر گونه تباهى در امان مى دارد. صيغه تفضيل در اين جا، براى مبالغه در طهارت و نزاهت است، و لذا فاقد مفهوم است.
گويد: ظاهر آيه مى رساند كه حضرت لوط، در آن هنگام كه قوم خود را در حال هيجان شهوت ديد، به آنان دستور داد تا با همسران خود در آميزند و آرامش پيدا كنند، چنانچه در دستور شرع آمده: هر كه با ديدن زن اجنبى، حالت تهييج به وى رخ داد، فوراً به سراغ همسر خود رفته با او در آميزد و خود را از چنگال عفريت برهاند.(12) سپس اضافه مى كند: چگونه ممكن است فرد صالح و درستكارى ـ گرچه پيامبر هم نباشد ـ چنين پيشنهاد ننگينى كند، و صرفاً به جهت حفظ آبروى خود دختران پاك و معصوم خود را در معرض هوسرانانى كه يك مشت اراذل و اوباشند به رايگان قرار دهد؟! اين مانند آن است كه خون را با بول شستشو دهند!! و هرگز معقول نيست كه حضرت لوط، دختران خود را به افرادى فاسد عرضه كند و بگويد: «هُنَّ أطْهَرُ لَكم»؛ (دختران من براى شما پاكيزه ترند!!) با آنكه مى دانست آنان نمى پذيرند و به دنبال هوس شيطانى پليد هستند. هرگز نتوان پليدى را با پليدى ديگر دفع نمود، و شستن خون با بول، طهارت آور نيست تا بگويد: «هُنَّ أطْهَرُ لَكُم». بلكه در اين هنگام، گناهى بزرگتر است؛ زيرا امر به منكر و خروج از راه شريعت است، كه صرفاً براى حفظ آبرو لحاظ شده.
اما گفته آنان «لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِن حَقّ»؛ (مى دانى كه ما را روا نباشد كه با دختران تو ازدواج كنيم) اين سخن، جنبه استهزاء دارد، زيرا حقّى را كه آنان براى خود روا مى داشتند همان آميزش با همجنس بوده، كه قبلا براى خود فرض كرده و به دنبال آن بودند، و اگر آميزش با همسران باشد، كه از پيش از آن روى برتافته اند. از اين رو پيشنهاد لوط را يك نوع بيهوده گويى پنداشته اند. لذا در پايان گفتار خويش گفتند: «و إنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريد»(13) ؛ (به خوبى مى دانى كه ما، چه مى خواهيم [كه همان آميزش با پسران است])، و چيزى را بر آن مقدّم نمى داريم. يعنى: خواسته ما را به خوبى مى دانى، و جاى شك در آن نيست، پس چرا بيهوده مى كوشى تا ما را از خواسته مان باز دارى؟!(14)
امام فخر رازى به همين راه رفته، و مقصود از «بنات» را «بنات القوم» دانسته، زيرا پيامبر پدر امت است. گويد: «عرضه كردن دختران خود بر اراذل و اوباش، شايسته بزرگمردان و فرهيختگان نيست، چه رسد به پيامبران بزرگ(عليهم السلام). علاوه: تنها دو دختر، چگونه مى توانند پاسخگوى گروه انبوه فجّار و بى بند و باران باشند، و چگونه مى توان با عرضه دو دختر، جلوى هجوم وحشيانه آنان را گرفت؟!»(15)
در پايان متذكر مى شويم: «هؤلاءِ بَناتي» با فرض اينكه لوط بيش از دو دختر نداشته، سازش ندارد. چنانچه بيشتر مفسرين گفته اند. در سفر تكوين(16) نيز به آن تصريح شده است.(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.