پاسخ اجمالی:
اولا: خداوند امکان القای شیاطین در انبیاء را از میان می برد و به آنها توفیق شناخت وحی عطا می کند؛ آیات و روایات زیادی وجود دارد که نشان می دهد انبیاء در دریافت وحی و شناخت آن دچار خطا و اشتباه نمی شوند و القائات شیطانی در آنها راه ندارد.
ثانیا: وحی غالبا مقارن با معجزه می باشد و قابل تشخیص است، مثل قرآن که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد و یا وحی از طریق تکلم درخت با حضرت موسی و یا تکلم حضرت عیسی در گهواره و...
ثالثا: یکی از بهترین راه های تشخیص وحی از القائات شیطانی توجه به محتوای وحی می باشد. محتواى وحیانی و مكاشفات رحمانى کاملا با عقل سازگار است و از بلند پروازى هاى نامعقول و خيال بافى بركنار مى باشد، اما القائات شیطانی دارای محتوای غیر معقول است.
پاسخ تفصیلی:
مقدّمه:
بدون شك ما نمى توانيم از نوع رابطه وحى و حقيقت آن اطلاع زيادى پيدا كنيم، چرا كه اين يك نوع ادراكى است خارج از حدود ادراكات ما، و يك نوع ارتباطى است خارج از ارتباط هاى شناخته شده ما. ما همين اندازه مى بينيم، مردانى بزرگ با دعوتى كه محتواى آن مافوق افكار بشر است به سوى انسانها مى آيند و آنها را به خداوند و آئين الهى دعوت مى كنند، و معجزات و خرق عاداتى كه آن نيز فوق طاقت بشر است با خود دارند كه ارتباطشان را با عالم غيب روشن مى سازد؛ آثار نمايان است اما حقيقت امر مخفى.(1)
اگرچه ما هیچ درکی از ماهیّت و حقیقت وحی و نوع ارتباطی که میان انبیاء و منشاء وحی برقرار می شود نداریم ولی همین قدر می دانیم که برای اینکه رسالت انبیاء به ثمر بنشیند و ارتباط شکل گرفته بی فایده نباشد، خداوند تضمین لازم را در القاء صحیح وحی و ابلاغ بی کم و کاست آن توسط پیامبرانش انجام داده است.
اجمالا می توان گفت امور ذیل در تشخیص وحی از القائات شیطانی به انبیاء الهی کمک می کند:
1. خداوند امکان القای شیاطین در ضمیر انبیاء را از میان می برد و به پیامبران توفیق شناخت وحی عطا می کند:
آیات و روایات زیادی وجود دارد که نشان می دهد انبیاء در دریافت وحی دچار خطا و اشتباه نمی شوند و القائات شیطانی در آنها راه ندارد، از جمله آیه 52 سوره حج که می فرماید: «وَ مَا ارْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لَانَبىٍّ الَّا اذا تَمَنَّى الْقَى الشَّيْطَانُ فى امْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلقِى الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»؛ (هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اين كه هرگاه آرزو [ى پيشبرد اهداف الهىِ خود مى كرد]، شيطان [وسوسه ها و] القائاتى در آن مى افكند؛ امّا خداوند القائات شيطان را از ميان مى برد، سپس آيات خود را استحكام مى بخشد؛ و خداوند دانا و حكيم است).
طبق این آیه پیامبران هرگز گرفتار القائات شیطان نمی شوند. آنها گرچه هنگامى كه آرزو و طرح و «امنيه» مثبتى داشتند شيطان به آن حمله ور مى شد، اما پيش از آنكه تأثيرى در اراده و عمل آنها بگذارد، خداوند القائات شيطانى را خنثى مى كرد و آيات خود را تحكيم مى بخشيد. خداوندی که القائات شیطان را از آرزوهای پیامبران زائل می کند، به طریق اولی از القائات شیطانی هنگام دریافت وحی توسط پیامبران ممانعت به عمل می آورد. باید توجه داشت که در آیه گفته شده، «فاء» در «فَيَنْسَخُ اللَّه» اشاره به ترتيب بدون فاصله است، يعنى بلافاصله خداوند القائات شيطان را نسخ و زائل مى نمود. شاهد اين سخن آيات ديگر قرآن است كه در آیه 74 سوره اسراء با صراحت مى گويد: «وَ لَوْلَا انْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ الَيْهِمْ شَيئاً قَلِيلًا»؛ (اگر ما تو را ثابت قدم نمى ساختيم [و در پناه مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى]، نزديك بود كمى به آنها تمايل پيدا كنى).(2)
همچنین در آیات 26 تا 28 سوره جن می خوانیم: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً»؛ (عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد * مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى دهد * تا بداند پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ كرده اند، و او به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چيزى را احصا كرده است). منظور از «فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»؛ (سپس مراقبين و نگهبانانى از پيش رو و پشت سر همراه او مى فرستد)، در اينجا فرشتگانى است كه خداوند بعد از نزول وحى به آنها دستور مى دهد پيامبرش را از هر سو احاطه كنند، و از شر شياطين جن و انس و وسوسه هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه دار مى كند، محافظت و پاسدارى نمايند، تا پيام الهى بى كم و زياد و بدون كمترين خدشه اى به بندگان ابلاغ گردد.(3)
در روایات نیز بر قدرت تشخیص وحی از القائات شیطان توسط پیامبران و علم آنها بر اینکه آنچه دریافت می کنند از جانب خداست، تصریح شده است؛ از جمله زراره مي گويد: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: «كَيْفَ لَمْ يَخَفْ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) فِيمَا يَأْتِيهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ مِمَّا يَنْزِغُ بِهِ الشَّيْطَانُ؟ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَيْهِ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ فَكَانَ يَأْتِيهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِي يَرَاهُ بِعَيْنِه»(4)؛ (چگونه رسول خدا(ص) از آنچه از جانب خداوند به او مي رسيد خوف نداشت که شايد شيطان به او القا کرده باشد؟ حضرت فرمود: همانا خداوند چون بنده ای را به عنوان پيامبر برگزيند بر او سکينه و وقار نازل مي کند و لذا از جانب خداوند براي او کسي می آمد مثل آن که با چشم او را مي ديد). و نيز نقل شده که فرمود: «مَا عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنَّ جَبْرَئِيلَ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ إِلَّا بِالتَّوْفِيق»(5)؛ (رسول خدا(ص) تنها با توفيق الهي مي فهميد که جبرئيل از جانب خداوند بر او نازل شده است).
2. تقارن وحی و معجزه:
وحی غالبا مقارن با معجزه می باشد و قابل تشخیص است، مثل قرآن که بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نازل شد و یا وحی از طریق تکلم درخت با حضرت موسی و یا تکلم حضرت عیسی در گهواره و... شيخ مفيد در اين باره مي نويسد: «پيامبر چون معجزه داشت مي فهميد کلامي که بر قلب او القا مي شود کلام خداست و از جانب شيطان نيست، و در مورد قرآن نيز چون معجزه بود پيامبر مي فهميد از جانب خدا نازل شده و کلام اوست، چراکه کسی جز او قادر به آوردن آن نیست. حضرت موسي نیز به وسيله معجزه يقين پيدا کرد که تکلم درخت از جانب خدا بوده است».(6)
3. نوع محتوای وحی، مشخص کننده منبع الهام آن است:
یکی از بهترین راه های تشخیص وحی از القائات شیطانی توجه به محتوای وحی می باشد. محتواى وحیانی و مكاشفات رحمانى کاملا با عقل سازگار است و از بلند پروازى هاى نامعقول و خيال بافى بركنار مى باشد، اما القائات شیطانی دارای محتوای غیر معقول است. آن كس كه مى گويد: «رافضى ها (شیعه ها) را در حال مكاشفه به صورت خوك ديدم»، در واقع صورت خويش را در آيينه درونش ديده، و آن كس كه مى گويد: «هنگامى كه به خدا رسيدم خانه كعبه را ديدم كه بر گرد وجود من مى چرخد»، گرفتار سرگيجه بوده است؛ چنين كسى خود را از طواف خانه خدا بى نياز و آن را مادون شأن خود مى پندارد. در حالى كه پيامبر بزرگ اسلام(ص) در آخرين سال عمرش به حجة الوداع رفت، و مراسم حج و طواف خانه خدا را انجام داد. به همين دليل است كه اين گونه مكاشفات را پندارهاى بى اساس و يا القائات شيطانى بايد شمرد.(7) محتوای وحیانی آنچنان دقیق و معقول است که گاهی سالها بعد از دریافت آن توسط پیامبران به عمق آن پی می بریم.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.