پاسخ اجمالی:
روایات فراوانی در منابع شیعی وجود دارد که اعتقاد به همه اصول اعتقادی - شامل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت - را لازم دانسته و با تاکید بر آنها، به جایگاه اساسی شان اشاره کرده اند.
اما «عدل» در بین همه اصول دین اهمیت ویژه دارد. اگر اصل عدالت در دین پذیرفته نشود، بسیاری از آموزه های اسلامی مانند: معاد، امامت، نبوت، و حتی اختیار و تکلیف نیز قابل توجیه و اثبات نمی شوند؛ زیرا خود معاد عامل تحقق عدل الهی در قیامت است و نبوت جهت قیام مردم به عدالت و احقاق حقوق است و امامت نیز تداوم بخش جریان عدالت خواهانه انبیاء است.
پاسخ تفصیلی:
توحید و عدالت تنها اساس و اصول دین!
در برخی روایات تنها «توحید» و «عدالت» اساس و اصول دین معرفی شده است. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ»(1)؛ (همانا اساس دین، توحید و عدل است). امام علی(ع) نیز عدالت را جامع ترین و قدرتمندترین اساس می داند: «الْعَدْلُ أَقْوَی أَسَاس»(2)؛ (عدل قدرتمندترین اساس است).
سؤالی که به ذهن می رسد این است: که چرا در این روایات معاد، نبوت و امامت جزء اصول دین شمرده نشده و تنها توحید و عدالت اساس دین دانسته شده است؟!
در پاسخ به این سؤال لازم به ذکر است که تاکید بر توحید و عدل در برخی روایات به معنای اهمیت نداشتن و از اصول دین نبودن معاد، نبوت و امامت نیست.
جایگاه معاد، نبوت و امامت در کلمات اهل بیت(علیهم السلام)
نگاهی اجمالی به سخنان بزرگان دینی نشان از جایگاه بسیار رفیع آموزه هایی چون معاد، نبوت و امامت در آموزه های اسلامی می دهد. امام علی(ع) ایمان به معاد را از نشانه های متقین دانسته و می فرماید: «وَوَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ»(3)؛ ([از نشانه های متقین] ايمان قوى به معاد و وعده هاى الهى در حق نيكوكاران است).
در مورد نبوت نیز آن حضرت می فرماید: «وَصِيَّتِي لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ(ص) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَم»(4)؛ (وصيت من به شما اين است كه به خدا شرك نورزيد! و سنت محمد(ص) را ضايع مگردانيد، اين دو ستون دين را استوار بر پا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، و ديگر از هيچ ملامت و مذمتى نترسيد). آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «وَ اصْطَفَى سُبْحانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِياءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثاقَهُمْ وَعَلَى تَبْلِيغِ الرِّسالَةِ أَمانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِم فَجَهِلُوا حَقَّهُ...»(5)؛ (از ميان فرزندان او پيامبرانى برگزيد، و پيمان وحى را از آنان گرفت، و از آنها خواست كه امانت رسالتش را به مردم برسانند در زمانى كه اكثر مردم پيمان خدا را تبديل كرده بودند و حق او را نمى شناختند).
امام علی(علیه السلام) همچنین امامت را برای نظم و نظام امت از ضروریاتی می داند که خداوند قرار داده است: «فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْك... وَ الْأَمَامةَ نِظَاماً لِلْأُمَّة»(6)؛ (خداوند ایمان را برای پاک شدن از شرک... و امامت را برای نظام بخشیدن به امت لازم دانست). در بیانات امام رضا(ع) نیز سخنان همچون این بیان راجع به امامت دیده می شود: «إِنَ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي...»(7)؛ (امامت زمام دين و نظام مسلمين، و صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است؛ امامت اساس اسلام بارور، و شاخه بلند آن است...).
طبق این روایات معاد، نبوت و امامت همچون توحید و عدل، از اساسی ترین آموزه ها و ارکان دینی بشمار می روند.
عدل جامع اصول اعتقادی و اساس معارف دینی
نکته دیگری که لازم به ذکر است این است که عمده اصول عقاید اسلامی که در کتب اعتقادی و کلامی مورد بحث واقع می گردد، زیر مجموعهٔ عدالت بوده و به سبب آن موضوعیت می یابند. اگر اصل عدالت در دین پذیرفته نشود، بسیاری از آموزه های وحیانی مانند: معاد، نبوت، امامت و حتی اختیار و تکلیف نیز قابل توجیه و اثبات نمی شوند، و عدم پذیرش عدالت در برخی اذهان کوته نظر، اتهاماتی را به خدای سبحان شکل می دهد، اما پذیرش عدالت در اعتقادات مبنایی است که همه اتهامات بی اساس را از خدای سبحان، پاک و منزه می سازد؛ لذا امام علی(علیه السلام) می فرماید: «وَ الْعَدْلَ أَنْ لَا تَتَّهِمَه»(8)؛ (و عدالت آن است که او را متهم نسازی).
طبق روایت دیگری از آن حضرت، عدالت نه تنها در اصول دین و اعتقادات، بلکه در تمام جهان اساس قوام و پایداری است؛ «الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَم».(9)
قرآن نیز در آیه 115 سوره انعام انجام تمام افعال الهی را با عدالت توصیف می نماید: «وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً»؛ (کلام پروردگارت با صدق و عدالت سرانجام گرفت).
طبق روایت دیگری از امام علی(علیه السلام) جامعیت بحث عدالت به آن جهت است که: (عدالت اداره کننده عموم است و عدالت همه امور را در مجرای صحیحش قرار می دهد)؛ «الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ و الْعَدْلُ یَضَعُ الاَُْمُورَ مَواضِعها».(10)
چگونگی ارتباط معاد، نبوت و امامت با عدالت
بنا بر جامعیت بحث عدالت چگونگی ارتباط معاد، نبوت و امامت با عدالت بدین ترتیب قابل ارزیابی است:
1. معاد عامل تحقق عدالت:
از آنجا که قرآن کریم علت معاد و قیامت را جهت برپایی عدالت و رفع ظلم دانسته و در آیه 47 سوره انبیاء می فرماید: (ما ترازو های عدالت را در روز قیامت برپا می کنیم پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی شود)؛ «وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئً»، لذا فلسفه ی وجودی معاد و قیامت از این جهت قابل ارزیابی است که معاد عامل تحقّق کامل عدل الهی در مورد نیکوکاران و بدکاران است. زیرا به هم پیوستگی و فرآیندهای محدود عالم ماده وزندگی دنیا، مانع از تحقق کامل عدل الهی برای افراد بشر در مقام جزا و مکافات است، از این روی، لازم است معاد و قیامت در سرای دیگر باشد، تا زمینه ی تحقّق عدل جزایی و کیفری الهی به طور کامل فراهم گردد و حق هر آن کس که مورد ستم واقع شده استیفا گردد و ظالمان و بدکاران به مجازات خویش برسند همچنان که نیکوکاران به پاداش می رسند.
2. نبوت عامل برپایی عدالت و احقاق حقوق:
همچنین قرآن کریم نبوت و ارسال انبیاء و کتب آسمانی را جهت قیام مردم در برپایی عدالت دانسته و در آیه 25 سوره حدید می فرماید: (همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن، کتاب و میزان نازل کردیم، برای اینکه مردم قیام به تحقق عدالت نمایند)؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».
نبوت محوری ترین عامل است تا همه اختلافات و منازعات بشری با احقاق حق و عدالت سرانجام بپذیرد. قرآن نیز در آیه 213 سوره بقره می فرماید: (خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می کرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند [به عدالت] داوری کنند)؛ «بَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ به الحقّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ».
خداوند متعال جهت پایان مناقشات با فصل الخطاب حق و عدالت در آیه 26 سوره ص می فرماید: (ای داوود! ما تو را نماینده در زمین قرار دادیم پس در میان مردم به حق داوری کن)؛ «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ به الحقّ».
با عنایت به ضرورت گرایش جوامع به خدا، اجتناب از طاغوت و رفع مناقشات بشری؛ نبوت شاخه ای از عدالت خداوند و عاملی جهت تحقق آن ارزیابی می شود.
3. امامت تداوم جریان عدالت خواهانه انبیاء:
از آنجا که تداوم روح عدالت خواهی و داوری های عادلانه در همه اعصار صرفاً با اتکاء به نماینده و حجت پروردگار انجام پذیر است، لذا خداوند پس از تکمیل آموزه های وحیانی - که در زمان رسول خاتم (صلی الله علیه وآله) انجام پذیرفت - (11) امامت را جهت تداوم این مهم قرار داد؛ زیرا ضرورت عدالت در همیشه اعصار زندگانی بشر وجود حجت عادل را الزامی می نموده، کما اینکه امام صادق(ع) می فرماید: (هیچ وقتی از پیدایش زمین نگشته است مگر آن که از برای خدا در آن حجتی بوده است)؛ «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فیها الْحُجَّةُ»(12)، یعنی برپایی عدالت و احقاق حقوق از طریق فصل الخطاب های حجج الهی محوری ترین عامل امنیت بخش بشریت است کما اینکه حضرت مهدي(عج) حجت حاضر پروردگار می فرماید: (همانا من مایه امان اهل زمین هستم)؛ «إنّی أمَانٌ لأِهلِ الأرضِ»(13) پس حفظ امنیت در نظام اجتماعی، برپایی عدالت اجتماعی با انجام تکالیف اجتماعی و اجرای صحیح حدود الهی منوط به تداوم لطف الهی پس از نبوت از طرق امامت است.
جمع بندی: عدل جامع بسیاری از آموزه های وحیانی مانند: معاد، نبوت، امامت ... است، لذا اهل بیت(علیه السلام) ضمن تأکید بر بحث عدالت به عنوان اصل جامع و محوری دین، عوامل تحقق عدالت از جمله: معاد، نبوت و امامت را نیز مغفول نگذاشته اند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.