پاسخ اجمالی:
احاديث بسیاری در زمينه تفسیر قرآن و شرح نكات آن از معصومین(ع) به ما رسيده، كه به ما امكان مى دهد از اين اقيانوس بى كرانه، بهره بيشترى برداريم؛ اما هيچ مسلماني در اين موضوع ترديد ندارد، كه احاديث برخلاف قرآن، مجعول است، و بايد آن را كنار گذاشت. حتى يكى از طرق شناسايى احاديث معتبر، عرضه روایات بر قرآن است. آنچه موافق قرآن است را بگیریم و آنچه مخالف است را کنار بگذاریم. همچنین در روايات شیعه و اهل سنّت، مسئله تفسير به رأى نكوهش و مذمّت شده، تا آنجا كه گاهى در رديف كفر و رها ساختن قرآن معرفى شده است.
پاسخ تفصیلی:
احاديث فراوانى در زمينه تفسير قرآن و شرح نكات آن از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اهل بيت(علیهم السلام) به ما رسيده است، كه به ما امكان مى دهد از قرآن بيشتر بفهميم و از اين اقيانوس بى كرانه، بهره بيشترى برداريم؛ ولى هيچ كس از مسلمانان در اين موضوع ترديد ندارد، كه هر حديثى برخلاف آيات قرآن برسد، مجعول است، و بايد آن را كنار گذاشت. روايات زيادى در اين زمينه وارد شده كه به ما هشدار مى دهد بعضى از بد انديشان و مخالفان نهضت اسلام چون نمى توانستند در آيات قرآن دست ببرند، و به زودى رسوا مى شدند، با جعل پاره اى از احاديث و مطالبى بر ضد قرآن مى خواستند افكار مسلمانان را منحرف سازند؛ ولى پيشوايان اسلام به موقع مسلمانان را آگاه ساختند، تا تحت تأثير اين گونه احاديث مجعول قرار نگيرند؛ بلكه در اسناد حديث به دقت بينديشند و احاديث معتبر را كه هميشه در مسير اهداف قرآن پياده مى شود از احاديث ساختگى جدا سازند. حتى يكى از طرق شناسايى احاديث معتبر آن است كه آنها را عرضه بر قرآن بداريم، آنچه موافق قرآن است بگيريم، و آنچه مخالف است كنار بگذاريم.(1)
«تفسير به رأى» و رواياتى كه در نكوهش آن به ما رسيده
در روايات ما و رواياتى كه از طرق اهل سنّت وارد شده، شديداً از مسئله «تفسير به رأى» نكوهش و مذمّت گرديده، تا آنجا كه گاهى در رديف كفر و رها ساختن قرآن مجيد معرفى شده است. در اينجا نخست قسمتى از رواياتى كه از طرق اهل بيت(علیهم السلام) در اين زمينه وارد شده مى آوريم و سپس به روايات اهل سنّت مراجعه مى كنيم:
اوّل: صدوق در كتاب امالى و عيون اخبار الرضا از اميرمؤمنان علي(علیه السلام) نقل مى كند: «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي وَ مَا عَرَفَنِي مَنْ شَبَّهَنِي بِخَلْقِي»(2)؛ (پيامبر(ص) فرمود: خداوند جلّ جلاله چنين مى فرمايد: آن كس كه سخن مرا به رأى خود تفسير كند، به من ايمان نياورده و كسى كه مرا به مخلوقاتم تشبيه كند، مرا نشناخته است).
دوّم: صدوق در كتاب توحيد از اميرمؤمنان(علیه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «فَإِيَّاكَ أَنْ تُفَسِّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِكَ»(3)؛ (پرهيز از اينكه كلام خدا را با رأى خود تفسير كنى).
سوّم: «شيخ صدوق» در خصال از پيامبر(صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «إِنَّمَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي ثَلَاثَ خِصَالٍ أَنْ يَتَأَوَّلُوا الْقُرْآنَ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ أَوْ يَتَّبِعُوا زَلَّةَ الْعَالِمِ أَوْ يَظْهَرَ فِيهِمُ الْمَالُ حَتَّى يَطْغَوْا وَ يَبْطَرُوا»(4)؛ (درباره امّتم بعد از خودم از سه چيز بيمناكم: نخست اينكه قرآن را بر غير معنايش تأويل و تفسير كنند، و ديگر اينكه از لغزش دانشمندان پيروى كنند و سوّم اينكه اموال و ثروت هايى در آنها پيدا شود كه سبب طغيان و سركشى آنان گردد [و خدا را فراموش كنند]).
چهارم: در تفسير عياشى از امام صادق(علیه السلام) چنين نقل شده كه فرمود: «مَنْ حَكَمَ بِرَأْيِهِ بَيْنَ اِثْنَيْنِ فَقَدْ كَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللهِ فَقَدْ كَفَرَ»(5)؛ (هر كس به رأى خود [بدون در نظر گرفتن حكم خدا] ميان دو نفر قضاوت كند كافر شده است، و كسى كه آيه اى از قرآن را به رأى خود تفسير كند، كافر است).
پنجم: و نيز در تفسير عياشى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ فَهُوَ أَبْعَدُ مِنَ السَّمَاءِ»(6)؛ (كسى كه قرآن را به رأى خود تفسير كند، اگر [تصادفاً] مطابق واقع شود اجر و پاداشى نخواهد داشت و اگر خطا كند آن چنان سقوط مى كند كه گويى از آسمان به زمين افتاده است).
ششم: مرحوم «شهيد» در كتاب «منية المريد» از پيامبر(صلی الله علیه و آله) چنين نقل مى كند: «مَنْ تَكَلَّمَ فِي الْقُرْآنِ بِرَأْيِهِ فَأَصَابَ فَقَدْ أَخْطَأَ»(7)؛ (كسى كه درباره قرآن به رأى خود سخن گويد اگر [تصادفاً] به واقع هم برسد به خطا رفته است).
هفتم: و نيز از پيامبر(صلی الله علیه و آله) نقل مى كند: «أَكْثَرَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي رَجُلٌ يُنَاوِلُ الْقُرْآنَ يَضَعُهُ عَلَى غَيْرِ مَوَاضِعِهِ»(8)؛ (بيشترين چيزى كه بر امّتم پس از خودم مي ترسم اين است كه كسى قرآن را بگيرد و نادرست تفسير كند).
هشتم: در «نهج البلاغه» از امام اميرمؤمنان علي(علیه السلام) چنين مى خوانيم: «وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِيلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاكاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِه ...»(9)؛ (گروهى از گمراهان چنين هستند كه نام عالم بر خود گذاشته اند؛ در حالى كه چنين نيستند، نادانى هايى را از افراد نادان گرفته، و گمراهايى را از گمراهان، و بر سر راه مردم دام هايى از مكر و فريب و گفتار باطل نهاده، قرآن را بر آراى خود تطبيق مى دهند، و حقّ را مطابق ميل خود تفسير مى كند ...).
نهم: و نيز در «نهج البلاغه» مى خوانيم: «يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ»(10)؛ ([افراد با ايمان آنها هستند كه در دوران هاى تاريك] اميال خود را عطف بر هدايت مى كنند [و تحت الشعاع آن قرار مى دهند] هنگامى كه [گمراهان] هدايت را به ميل خود تفسير كنند، و رأى خود را تابع قرآن قرار مى دهند به هنگامى كه منحرفان قرآن را تابع رأى خود قرار دهند).
دهم: مرحوم صدوق در گفتار «غنية» از پيامبر(صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه در ضمن حديث مفصلى فرمود: «مَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرَأيِهِ فَقَدِ افتَرىٰ عَلَى اللهِ الكَذِبَ»(11)؛ (كسى كه قرآن را به رأى خود تفسير كند بر خدا دروغ بسته است).
اين خود قسمتى از رواياتى كه در منابع معروف شيعه در زمينه نكوهش از «تفسير به رأى» آمده است. در روايات اهل تسنن نيز در زمينه ممنوع بودن تفسير به رأى روايات قابل ملاحظه اى مي خوانيم. از جمله اينكه «ترمذى» محدّث معروف اهل سنّت از «ابن عباس» چنين نقل مي كند كه پيغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِرَأْيِهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»(12)؛ آن كس كه در قرآن با رأى خود سخن گويد جايگاه خود را در آتش دوزخ انتخاب كند).
و نيز در «تفسير قرطبى» و كتاب «كنز العمال» و «سنن ترمذى» از جندب نقل شده كه پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِرَأْيِهِ فَأَصَابَ فَقَدْ أَخْطَأَ»(13)؛ (اگر كسى با رأى و نظر شخصى خود در قرآن چيزى بگويد و تصادفاً مطابق واقع از آب درآيد باز هم خطا كرده است [زيرا از طريق غلط و نامشروعى تصادفاً به واقعيتى رسيده است]).(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.