پاسخ اجمالی:
مبارزه با رباخوارى از مهمترين طرق كنترل و تعديل ثروت در جامعه است كه یکی از عوامل مهم بيمارى در اقتصاد جهان به حساب مى آيد. رباخوارى از علل اصلى تقسيم غير عادلانه ثروت در جوامع انسانی، و غدّه سرطانى كشنده نظام سرمايه دارى و كاپيتاليسم است؛ اما در فقه اسلامی مجموعه دقيق و متشكلى از احكام و قوانين براى کنترل ثروت در نظر گرفته شده كه یکی از آنها مبارزه با رباخواری در تمام اشکال و سطوح جامعه می باشد.
پاسخ تفصیلی:
امروز مسئله مبارزه با رباخوارى حتّى براى كودكانِ دبستانى نيز مسلّم شده كه اگر غول ثروت در جوامع انسانى آزاد باشد و تحت هيچ گونه ضابطه و كنترلى در نيايد همه چيز را در كام خود فرو مى برد حتّى خود ثروت را! چگونه مى توان انتظار امنيت و آرامش در جامعه اى داشت كه اقليّتى از شدّت سيرى بيمارند و از فزونى ثروت گيج، و اكثريّتى از گرسنگى و فقر رنج مى برند، اين همان القاء در تهلكه اى است كه قرآن از آن خبر داده كه به دنبال آن انفاق تحقّق مى يابد، در اين زمينه در منابع اسلامى سخن بسيار است.
امّا در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اسلام چه راه هاى عملى براى اين كنترل و تعديل پيشنهاد مى كند، كه بدون آنكه نياز به گرايش هاى شرقى و غربى داشته باشيم و بى آنكه اصالت توحيدى اسلام را از دست دهيم به اين هدف نائل شويم؟ بررسى فقه اسلامى نشان مى دهد كه اسلام مجموعه دقيق و متشكلى را از احكام و قوانين براى تأمين اين هدف در نظر گرفته است كه یکی از آنها مبارزه با رباخواری در تمام اشکال و سطوح جامعه می باشد.
مبارزه با رباخوارى در هر شكل
از مهمترين طرق كنترل و تعديل ثروت، مسئله مبارزه با رباخوارى است كه نه تنها در گذشته؛ بلكه امروز هم يك عامل مهم بيمارى براي اقتصاد بيمار جهان به حساب مى آيد. رباخوارى از ريشه هاى اصلى تقسيم غير عادلانه ثروت در جوامع انسانی، و غدّه سرطانى كشنده نظام سرمايه دارى و كاپيتاليسم است. بدبختى بزرگ اين نظام ضد انسانى اينجا است كه آن چنان تار و پودش با رباخوارى درآويخته كه جدا كردنش از آن ممكن نيست. بايد هم چنين باشد، چرا كه نظام سرمايه دارى از استعمار جدا نيست، و استعمار هم در شاخه اقتصاديش از رباخوارى نمى تواند جدا باشد، كه خود دام بزرگى است براى استعمار انسان ها، و سرمايه ها! به همين دليل در رژيم گذشته (شاهنشاهى!) كه اقتصادش يكى از زائده هاى اقتصاد غرب، و وابسته و دست نشانده آن بود، هر وقت سخن از حذف ربا به ميان مي آمد، فوراً مى گفتند اين حرفها قديمى شد! اقتصاد دنياى مترقّى امروز بدون ربا نمى چرخد، و حذف ربا و بانك هاى رباخوار مساوى است با متزلزل ساختن پايه هاى اقتصاد جهان! (؛ زيرا آنها جهان را جز جهان خودشان نمى شناختند).
دليل توجيه گران نظام رباخوارى
فلاسفه اقتصاد استعمارى غرب نه تنها وجود ربا را در سيستم اقتصادى خود عيب نمى دانند؛ بلكه آن را يك عامل رشد اقتصادى مى شمردند! و درست به همين دليل مى گويند دگرگونى شرايط اقتصادى در جهان امروز ايجاب مى كند كه ما ربا را حلال و مباح بشمريم؛ چرا كه با اعتبارات و وام هاى نزولى بانك ها، مردم صاحب سرمايه، خانه، اتومبيل، و كارخانه و وسائل كشاورزى مى شوند، در حالى كه بدون آن چرخ هاى فعّاليّت هاى اقتصادى مى خوابد!
گاهى زرق و برقِ آن را بيشتر از اين هم مى كنند و مى گويند: رباى حرام آن است که از مصرف كننده بيچاره گرفته شود، و به وامى تعلّق گيرد كه انسان براى نيازهاى روزانه مى گيرد؛ امّا اگر وام براى کارهای توليدى و تجارى باشد امورى كه خود سود دهنده است چه مانعى دارد وام دهنده در آن سود شريك باشد، و اصلا اگر شريك نباشد دليلى ندارد كه به او وام دهد! و سرانجام استدلال مى كنند كه تعلّق بهره به سپرده ثابت و پس انداز و مانند آن انگيزه مؤثرى است براى جذب سرمايه ها به سوى بانك ها و از آنجا به سوى توليد. اگر ما بهره را مطلقاً حذف كنيم همه اين سرمايه ها را از گردش معامله خارج ساخته ايم. اضافه بر اين، اگر ما سرمايه هاى كوچك را از طريق دادن بهره به آنها، به بانك هاى رباخوار نكشانيم، غالباً در مسير مصرف (و شايد غالباً مصرف هاى تجمّلى و نيمه تجمّلى) به كار مى افتد كه ضرر و خطرش روشن است؛ چرا كه هم سرمايه ها را از بين مى برد، و هم تورّم و افزايش نرخها را به وجود مى آيد. پس در شرايط موجود جهان امروز نه تنها حذف بهره امكان پذير نيست؛ بلكه به فرض كه امكان داشته باشد به هيچ وجه به صلاح و مصلحت نخواهد بود. اين است منطق دانشمندان توجيه گران نظامات اقتصادى رباخوار كه ظاهرى فريبنده دارد و درون و باطنى چون سمّ كشنده.
امّا يك محقّق آزاده، آزاد از وسوسه هاى شيطان قدرت هاى اقتصادى جهان خوار و موج تبليغات آنها، با يك مطالعه عميق به اين واقعيت پى مي برد كه رباخوارى نه فقط در گذشته كه در امروز و فردا، و فرداها باعث تراكم خطرناك ثروت در دست گروهى معدود به قيمت و فلاكت و بدبختى اكثريت قاطع جامعه ها مى شود. هيچ جامعه اى نمى تواند ادعا كند كه آزاد و خارج از حوزه سلطه قدرت هاى استعمارى است مگر اينكه ربا را كُلّاً و جزءاً از نظام اقتصادى خويش حذف كند. اصولا هر جا رباخوارى است، وابستگى غير قابل اجتناب خواهد بود! وضع رباخوارى در جهان امروز نه تنها بهتر از گذشته نيست؛ بلكه به شكل بسيار خطرناك ترى ظهور كرده چرا كه سابقاً افراد، پول شخصى خود را به ديگرى مى دادند و سود مى گرفتند، حالا بانك هاى رباخوار پول مردم را به ديگران مى دهند و سودش را بالا مى كشند، و اين بدترين نوع ربا است!
حتى گاهى بانك ها از يك پول معيّن چندين بهره مى گيرند بى آنكه اصل پول از آنِ خودشان باشد، فى المثل يك نفر يك هزار تومان پولِ خود را به عنوان حساب جارى به بانك مى سپارد، بانك آن را به ديگرى وام مى دهد و بهره اش را مى گيرد، شخص دوّم با همان پول جنسى را مى خرد، و فروشنده آن وجه را گرفته و در حسابِ پس اندازِ خود مى گذارد، بانک مجدداً آن را به ديگرى وام مى دهد و براى بار دوّم سودش را مى گيرد، همين طور شخص سوّم و چهارم و ... و از همين جاست كه بانك هاى رباخوار مانند علف هرزه در هر كوى و برزن و كوچه و پس كوچه ظاهر مى شوند و مانند يك غده سرطانى به سرعت گسترش مى يابند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.