پاسخ اجمالی:
از «ابن جزری» نقل شده که: «حفص گفته است: من در هيچ موردى با قرائت عاصم مخالفتى نداشتم، مگر در مورد كلمه ضعف كه سه بار در آيه 54 سوره «روم» تكرار شده است. «عاصم»، كلمه ضعف را به فتح ضاد و «حفص»، به ضمّ ضاد خوانده است». اما به نظر مى رسد اين نسبت كاملاً ناروا است و هرگز حفص برخلاف قرائت عاصم قرائت نكرده و چنين چيزى نگفته است؛ زیرا معتقديم كه حفص در هيچ موردى با قرائت استاد خود، عاصم اختلافى نداشته، چنان كه عاصم با سُلَمى اختلافى نداشته است؛ زيرا سُلَمى با امام علي(ع) مخالفتى نداشته است.
پاسخ تفصیلی:
ابن جزرى مى گويد: «حفص گفته است: من در هيچ موردى با قرائت عاصم مخالفتى نداشتم، مگر در مورد كلمه «ضعف» كه سه بار در اين آيه تكرار شده است: «اَللهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً»(1) عاصم، كلمه «ضعف» را به فتح ضاد و حفص، به ضمّ ضاد خوانده است».(2) «ابومحمد مكّى» مى گويد: «ابوبكر و حمزه اين كلمه را در هر سه مورد به فتح ضاد خوانده اند و گفته شده است كه حفص نيز آن را به فتح ضاد از عاصم روايت كرده؛ ولى خود بر مبناى روايت عبدالله بن عمر، آن را به ضمّ ضاد خوانده است. «ابن عمر» گفته است كه من اين كلمه را در حضور پيامبر(صلی الله علیه و آله) به فتح ضاد خواندم و پيامبر(ص) قرائت مرا تصحيح كرد و در هر سه مورد به ضمّ ضاد خواند». «مكّى» اضافه مى كند كه: «از حفص روايت شده كه گفته است: من در قرائتى كه از عاصم فرا گرفتم، در هيچ مورد با وى اختلافى نداشتم و مخالفتى نكردم، مگر در مضموم خواندن اين سه كلمه».(3)
به نظر مى رسد اين نسبت كاملاً ناروا است و هرگز حفص بر خلاف قرائت عاصم قرائت نكرده و چنين چيزى نگفته است و لذا «مكُى» به صراحت آن را به حفص نسبت نداده و با لفظ مجهول(4) (گفته شده و روايت شده) اين موضوع را با شكّ و ترديد نقل مى كند. به طورى كه گويى صحّت و درستى آن برايش روشن نيست. اين نكته اى است كه ما نيز آن را ترجيح مى دهيم؛ زيرا اعتماد شخصيّتى مانند حفص به ابن عمر، كه در زندگى با سر درگمى روز مى گذراند و ترجيح دادن وى بر شيخ و استاد خود عاصم، كه مورد وثوق و امانت و ضبط بوده، معقول به نظر نمى آيد. به خصوص كه قرائت عاصم به موجب اسناد صحيح و عالى مأخوذ از حضرت علي(علیه السلام) است و عاصم آن را به دست پرورده خود «حفص» كه مورد وثوق او بوده، به وديعت سپرده است اين موضوعى نيست كه به مجرد روايتى كه شخص فاقد اعتبارى نقل كرده، بتوان آن را مورد شكّ و ترديد قرار داد. چگونه ممكن است چنين موضوعى در مورد آيه اى از آيات قرآن بر ديگر صحابه بزرگ و امين پيامبر(صلی الله علیه و آله) پوشيده باشد و تنها ابن عمر از آن اطلاع داشته باشد؟! آيا معقول است كه حفص، قرائت شيخِ مورد وثوق خود را كه عينا قرائت علي(علیه السلام) است و با اخلاص و امانت تمام از سلمى اخذ كرده، كنار گذارد؛ تنها به علت روايتى كه صحّت آن ثابت نشده است به گونه ديگر قرائت كند؟!
با توجه به اينكه ما به ميزان دقت كوفى ها، به خصوص در عصر تابعين؛ و نيز به ميزان دوستى آنان نسبت به اهل بيت(علیهم السلام) آگاه بوده، ناباورى هايى كه نسبت به افرادى سست عنصر مانند ابن عمر از خود نشان مى دادند، به نادرستى نسبت ياد شده و عدم صحت آن يقين داريم و معتقديم كه حفص در هيچ موردى با قرائت استاد خود، عاصم اختلافى نداشته است. چنان كه عاصم با سُلَمى اختلافى نداشته؛ زيرا سُلَمى با امام علي(علیه السلام) مخالفتى نداشته است. نظرى را كه مى توان ترجيح داد اين است كه اين كلمه را حفص هرگز به ضمّ نخوانده و با شيخ خود هيچ گاه مخالفتى نورزيده است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.