پاسخ اجمالی:
قرآن در سوره «دخان» مى فرمايد: «مسلّماً درخت زقّوم، طعام گنهكار است كه همانند فلز گداخته در شكم ها مى جوشد، جوششى همچون آب سوزان». در توضيح اوصاف «زقّوم»، اين غذاى ناگوار دوزخى در سوره «صافّات» چنين آمده: «درخت [نفرت انگيز] زقّوم ...، آن درختى است كه از قعر جهنّم مى رويد!، شكوفه هايش همچون سرهاى شياطين است! آنها [مجرمان] از آن مى خورند و شكم خود را پر مى كنند». بنابراين «زقوم» نه تنها ناگوار و بدطعم و بدبو است؛ بلكه از نظر ظاهر نيز بسيار بد منظر است، به خلاف بسيارى از گياهان سمّى دنيا كه ظاهر زيبايى دارند!
پاسخ تفصیلی:
در سوره «دخان»، آیه 43 الی 46 با تعبیری درباره غذاى دوزخيان روبرو مى شويم و آن «درخت زقّوم» است، مى فرمايد: (مسلّماً درخت زقّوم * طعام گنهكار است * كه همانند فلز گداخته در شكم ها مى جوشد * جوششى همچون آب سوزان)؛ «اِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ* طَعَامُ الْأَثِيمِ * كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ * كَغَلْيِ الْحَمِيمِ».
مفسّران و ارباب لغت درباره واژه «زقّوم» و معناى آن كه سه بار در «قرآن مجيد» آمده(1) سخنان زیادی دارند، بعضى آن را واژه عربى از ماده «زقم» به معناى بلعيدن مى دانند، بعضى گفته اند اين واژه در عربى وجود نداشته و از نقاط آفريقايى (حبشه) به محيط عرب آمده است.
جمعى از مفسّران و اهل لغت، آن را نام گياهى تلخ و بدبو مى دانند كه داراى برگ هاى كوچكى است و در سرزمين «تهامه» از جزيرة العرب مى روئيده و مشركان با آن آشنا بوده اند، گياهى كه شيره اش بسيار تلخ و تند است، به گونه اى كه وقتى به بدن اصابت كند متورم مى شود.(2)
راغب در «مفردات» معتقد است كه «زقّوم» به معناى هرگونه غذاى تنفّرآميز دوزخيان است. بعضى از مفسّران گفته اند: هنگامى كه اين واژه در «قرآن مجيد» نازل شد، جمعى از كفّار قريش گفتند: ما گياهى به نام «زقّوم» در اراضى خود سراغ نداريم!، مردى از سرزمين آفريقا بر آنها وارد شد، از او سؤال كردند: آيا زقّوم را مى شناسى؟ او گفت: اين لغت نزد ما به معناى كره و خرما است! (آيا او به عنوان سُخريّه اين سخن را گفت و يا واقعاً اين واژه در ميان آنها چنين مفهومى داشت؟ معلوم نيست به هر حال مسلّماً در قرآن به عنوان يك درخت يا يك گياه معرّفى شده است).
هنگامى كه اين معنى به ابوجهل رسيد از روى استهزاء به كنيز خود گفت: «زقّمينا!»؛ (زقّوم براى ما بياور!) و منظورش كره و خرما بود و به يارانش مى گفت: شما هم زقوم بخوريد! اين همان چيزى است كه [حضرت] محمد[(صلی الله عليه وآله)] ما را به آن تهديد مى كند، گمان مى برد آتش درخت مى روياند؛ در حالى كه آتش، سوزاننده درخت است!.(3)
اين معنا سبب شده كه بعضى از ارباب لغت و مفسّران به گمان اينكه تفسير مزبور يك تفسير جدّى و واقعى است، يكى از معانى زقّوم را همين معنا بدانند، چنانكه در «لسان العرب» از جوهرى نقل شده: «الزّقوم اسم طعام لهم فيه تمر و زبد!»؛ (زقوم اسم غذايى است براى عرب ها كه در آن خرما و كره باشد).
همچنین در سوره «صافّات»، آيات 62 الی 66 توضيح بيشترى درباره اوصاف «زقّوم»، اين غذاى ناگوار دوزخى داده، مى فرمايد: (آيا آن [نعمت هاى جاويدانِ بهشت] براى پذيرايى بهتر است يا درخت [نفرت انگيز] زقّوم ...، آن درختى است كه از قعر جهنّم مى رويد! * شكوفه هايش همچون سرهاى شياطين است! * آنها [مجرمان] از آن مى خورند و شكم خود را پر مى كنند)؛ «اَذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً اَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ... اِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي اَصْلِ الْجَحِيمِ * طَلْعُهَا كَاَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ * فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ».
در اينجا نخست به اشكال «ابوجهل» برخورد مى كنيم كه او از روى سُخريه مى گفت: مگر درخت در آتش مى رويد؟ آتش دشمن درخت است، آن را مى سوزاند؟
ولى اين مغرورانِ ظالم و تبهكار از اين نكته غافل بودند كه اصولِ حاكم بر زندگى جهان ديگر با اصول حاكم بر اين جهان تفاوت بسيار دارد، گياه يا درختى كه از قعر جهنّم مى رويد به رنگ جهنّم است و در شرائط دوزخى پرورش مى يابد، نه همچون گياهى كه در باغ هاى ما مى رويد، حتى در زندگى دنيا نيز عجائبى از اين قبيل ديده مى شود كه موجودات زنده اى در لابلاى طبقات يخ و برف پرورش مى يابند كه نشان مى دهد شرائط حيات موجودات زنده لازم نيست هميشه همانند موجودات زنده اطراف ما باشد، اصولا مگر زنده ماندن انسان دوزخى در دوزخ عجيب نيست، چه تفاوتى ميان انسان و گياه است؟!
اما تشبيه شكوفه هاى اين درخت به سرهاى «شياطين» با اينكه هيچ كدام از مخاطبين اين آيات، نه شيطان را ديده بود و نه كلّه شياطين را، شايد از اين نظر باشد كه هر چيز زشت و وحشتناكى را به «شيطان» تشبيه مى كنند، همان گونه كه هر موجود زيبايى را به «فرشته» تشبيه مى نمايند با اينكه هيچ كس «فرشته» را نيز نديده است، زنان مصر درباره قيافه يوسف گفتند: «صورتش درست مانند فرشته است!»؛ «اِنَّ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ».(4)
و در استعمالات روزمره مى گوييم فلان شخص قيافه «ديو» دارد با اينكه كسى ديو را نديده؛ بلكه اصولا ديو يك موجود موهوم است.
اينها همه تشبيهاتى است كه براساس ذهنيتى كه ما از مفهوم كلمه «فرشته» و «شيطان» داريم آمده است و عموماً تشبيهاتى است رسا، گويا و زيبا.
به اين ترتيب «زقوم» نه تنها ناگوار و بدطعم و بدبو است؛ بلكه از نظر ظاهر نيز بسيار بد منظر است، به خلاف بسيارى از گياهان سمّى دنيا كه ظاهر زيبايى دارند!
بعضى از مفسّران نيز گفته اند يكى از معانى شيطان، نوعى مار بدقيافه است كه شكوفه زقّوم به آن تشبيه شده است؛ ولى اين تفسير بعيد به نظر مى رسد؛ چرا كه استعمال شيطان در چنين مفهومى بسيار نادر است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.