پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در بخشی از وصیت خود، با اشاره به علاقه خود نسبت به مرگ می فرماید: «به خدا سوگند چيزى از نشانه هاى مرگ به طور ناگهانى به من روى نياورده كه من از آن ناخشنود باشم و طلايه اى از آن آشكار نشده كه من آن را زشت بشمارم، من نسبت به مرگ همچون كسى هستم كه شب هنگام در جستجوى آب باشد و ناگهان در ميان تاريكى ها به آن برسد و يا همچون كسى كه گمشده [بسيار نفيس] خود را ناگهان پيدا كند [چرا كه من به اين واقعيّت معتقدم] كه آنچه نزد خداست [در سراى ديگر] براى نيكان بهتر است».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از وصیت خود (نامه 23 «نهج البلاغه») موضع خود را در برابر مرگ و شهادت بيان مى كند؛ همان چيزى كه در موارد ديگرى از «نهج البلاغه» نيز منعكس است و آن اينكه من نه تنها از مرگ نمى ترسم؛ بلكه عاشق بى قرار مرگى هستم كه در راه خدا و براى خدا باشد، مى فرمايد: (به خدا سوگند چيزى از نشانه هاى مرگ به طور ناگهانى به من روى نياورده كه من از آن ناخشنود باشم و طلايه اى از آن آشكار نشده كه من آن را زشت بشمارم، من نسبت به مرگ همچون كسى هستم كه شب هنگام در جستجوى آب باشد و ناگهان در ميان تاريكى ها به آن برسد و يا همچون كسى كه گمشده [بسيار نفيس] خود را ناگهان پيدا كند[؛ چرا كه من به اين واقعيّت معتقدم] كه آنچه نزد خداست [در سراى ديگر] براى نيكان بهتر است)؛ «وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ، وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ، وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ، وَ طَالِبٍ وَجَدَ؛(وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ)». جمله اخير برگرفته از آيه شريفه 198 سوره «آل عمران» است. در آغاز آيه، از پاداش پرهيزكاران سخن مى گويد و سرانجام با جمله مزبور آيه را پايان مى دهد.
آنچه در بخش اخير اين وصيّتنامه آمده همان است كه امير مؤمنان علي(عليه السلام) بارها در «نهج البلاغه» و غير آن بيان فرموده. امام(عليه السلام) كه جاى خود دارد، مؤمنان عادى هم هرگز از مرگ نمى ترسند مخصوصاً اگر مرگ آميخته با شهادت در راه خدا باشد. كسانى از مرگ مى ترسند كه يا ايمان به زندگى پس از مرگ ندارند و مرگ را فنا و نابودى همه چيز مى پندارند و از آن وحشت مى كنند يا اينكه ايمان به زندگى پس از مرگ دارند؛ ولى پرونده اعمالشان به گونه اى سياه و تاريك است كه مى دانند مرگ براى آنان آغاز ناراحتى و عذاب است؛ اما آنها كه هم ايمان به آخرت دارند و هم پرونده اعمالشان پاك و نورانى است، دليلى ندارد كه از مرگ بترسند؛ بلكه به بيان امام(عليه السلام) در خطبه 5 «نهج البلاغه» علاقه آنها به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر هم بيشتر است: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ». بى جهت نيست كه طبق روايت مشهور هنگامى كه عبد الرحمن ملجم مرادى فرق نازنين امام(عليه السلام) را در محراب عبادت شكافت، امام(عليه السلام) فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»؛ (به پروردگار كعبه رستگار شدم).
با توجّه به اينكه «قارب» طبق آنچه در «لسان العرب» و بعضى از كتب آمده است به معناى كسى است كه شبانه به دنبال آب مى رود و يا كسى كه فاصله ميان او و سرچشمه آب يك شب راه است، استفاده مى شود كه جمله «كَقَارِبٍ وَرَدَ، وَ طَالِبٍ وَجَدَ» اشاره به اين است كه من مرگ و شهادت را همچون تشنه كامى كه زودتر از آنچه فكر مى كرد به سرچشمه آب رسيد، به دست آوردم و گمشده خود را كه سال ها در انتظارش بودم يافتم.
چقدر تفاوت است ميان اين سخن و سخن زورمندانِ از خدا بى خبر كه وقتى در چنگال مرگ گرفتار مى شوند، مى لرزند و فرياد مى كشند و ذليلانه تقاضاى بازگشت به دنيا مى كنند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.