پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره شایستگی های خود برای خلافت می فرماید: «چه كسى به پیامبر(ص) در حيات و مرگش از من سزاوارتر است؟»، درباره ارتباط اين مطلب با مسئله خلافت باید گفت: مقصود امام على(ع) اين است كه اگر خلافت پيامبر(ص) ـ به فرض ـ منصوص نباشد بايد به شايسته ترين و نزديك ترين افراد سپرده شود. از سوی دیگر حضرت(ع) همواره تسليم فرمان پيامبر(ص) بود، ايثار و فداكاريش در همه جنگها فزون تر بود، زمزمه هاى غيب را مي شنيد، هبوط و عروج فرشتگان را با چشم مي ديد و مراسم خاصّ غسل، كفن و دفن پيامبر(ص) را طبق وصيت آن حضرت انجام داد، آيا اينها نشانه شايسته تر بودن او از ديگران نيست؟
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در خطبه 197 «نهج البلاغه» ابتداء قرب و نزدیکی خود را با پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حال حيات و وفات بیان کرده و آن را دليل روشنى بر شایستگی خود برای خلافت دانسته و مى فرمايد: (چه كسى به آن حضرت[پیامبر(صلی الله علیه و آله)] در حيات و مرگش از من سزاوارتر است)؛ «فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيًّا وَ مَيِّتاً؟».
در ابتدا ممكن است سؤال شود كه اين مطالب چه ارتباطى با مسئله خلافت دارد؟ در پاسخ به اين سؤال باید گفت: مقصود امام على(عليه السلام) اين است كه اگر خلافت پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ به فرض ـ منصوص نباشد بايد به شايسته ترين و نزديك ترين افراد سپرده شود. از سوی دیگر به تصریح خود حضرت علي(عليه السلام) در این خطبه، همواره تسليم فرمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود و در همه غزوات اسلامى ايثار و فداكاريش فزون تر بود و زمزمه هاى غيب را مى شنيد و هبوط و عروج فرشتگان را با چشم مى ديد و مراسم خاصّ غسل، كفن و دفن پيامبر(صلى الله عليه وآله) را طبق وصيت آن حضرت بر عهده داشت، آيا از همه شايسته تر نيست؟ علم و آگاهى از يك سو، فداكارى بى نظير از سوى ديگر، قرب به رسول الله(صلى الله عليه وآله) از سويي، و وصيت به غسل، كفن و دفن پیامبر از سوى دیگر، امتيازاتى است كه هر گاه در كفه ترازو گذارده شود، بر همه چيز ترجيح پيدا مى كند.
سپس حضرت نتيجه گيرى ديگرى كرده، مى فرمايد: (بنابراين با بينش خود حركت كنيد و صدق نيّت خود را در جهاد با دشمن اثبات نماييد؛ زيرا به خدايى كه معبودى جز او نيست سوگند كه من در جادّه حق قرار دارم و آنها [مخالفان من] در لغزشگاه باطلند)؛ «فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ، وَ لْتَصْدُقْ نِيَّاتُكُمْ فِي جِهَادِ عَدُوِّكُمْ، فَوَ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي لَعَلَى جَادَّةِ الْحَقِّ، وَ إِنَّهُمْ لَعَلَى مَزَلَّةِ(1) الْبَاطِلِ».
در واقع امام(عليه السلام) با منطقی منظّم زنجیره ای از علّت و معلول را در اين خطبه بیان كرده؛ نخست قرب و فداكارى خود را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حال حيات و وفات به آن حضرت ثابت كرده و به دنبال آن شايستگى های خويش را براى احراز مقام خلافت، از همه بيشتر مى داند. سپس به نتيجه گيرى نهايى پرداخته، همه را دعوت به جهاد با دشمن مى كند كه منظور در اينجا مبارزه با معاويه و لشكريانش است و به آنها اطمينان خاطر مى دهد كه راه حق همين است.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.