پاسخ اجمالی:
در زندگى، مصائب زيادى دامن انسان را مى گيرد كه عامل اصلي اش خود او است، منتها براى تبرئه خود، تنبلى ها و سستى هاى خود را به گردن عوامل ديگر مي اندازد و تقصير را متوجّه مشيّت الهى مى كند. مصائبى را حكومت هاى جبّار دامن گیر مردم مى کنند، بسيارى از بلاها ناشى از شكم پرستى و هواى نفس، ترك مطالعه و مشورت كافى، خودخواهى و استبداد به رأى خود انسان و یا ترك جهاد است. ضمن اینکه بى نظمى ها هميشه عامل بدبختى بوده و اختلاف هميشه مصيبتزا و بدبختى آفرين است.
پاسخ تفصیلی:
در زندگى مصائب زيادى دامن انسان را مى گيرد كه عامل اصلی اش خود او است، منتها بسيارى از افراد براى اين كه خود را تبرئه كنند و ندانم كارى ها و تنبلى ها و سستى هاى خود را ناديده بگيرند و به گردن عوامل ديگر بيندازند، همه اينها را به حساب قضا و قدر الهى گذاشته و تقصير را متوجّه مشيّت الهى مى كنند و به دنبال آن، گاه عدالت خداوند را هم زير سؤال مى برند، در حالى كه اگر درست بنگريم بسيارى از حوادث دردناك و ناكامى ها و مصائب در زندگى مردم از مشكلات خود ساخته است و فرد يا جامعه، عامل اصلى و مقصر واقعى هستند، هر چند خود را ظاهراً تبرئه مى كنند.
مصائبى كه از سوى حكومت هاى جبّار دامن مردم را مى گيرد معمولا از اين قبيل است؛ چراكه ظالمان و جباران افراد معدودى هستند، اين سكوت و تسليمِ بى دليل و گاه همكارى مردم با آنها است كه به آنها نيرو و توان مى بخشد كه بر گُرده مردم سوار شوند و هزار گونه بدبختى براى آنها بيافرينند. بسيارى از بيمارى ها ناشى از شكم پرستى و هواى نفس است، بسيارى از شكست ها و ناكامى ها از ترك مطالعه و مشورت كافى سرچشمه مى گيرد و عامل اصلياش خودخواهى و استبداد به رأى خود انسان است. عامل بسيارى از ناكامى ها، سستى و تنبلى و ترك جهاد و تلاش و كوشش است. بى نظمى ها هميشه عامل بدبختى بوده و اختلاف و پراكندگى و تفرقه هميشه مصيبت زا و بدبختى آفرين است. عجب اين است كه بسيارى از مردم اين روابط علّت و معلولى را فراموش كرده و همه را به حساب دستگاه آفرينش مى گذارند.
علاوه بر اينها بسيارى از مصائبى كه در جوامع بشرى ديده مى شود نتيجه ظلم بعضى بر بعض ديگر يا گروهى بر گروه ديگر است، فى المثل اگر مى شنويم در عصر و زمان ما هر سال حدود پنجاه ميليون نفر از گرسنگى مى ميرند يا جمعيتى بيش از اين به خاطر سوء تغذيه گرفتار انواع بيمارى ها هستند، به خاطر اين نيست كه خداوند لطف خود را از آنها دريغ داشته؛ بلكه به خاطر اين است كه گروه ديگرى از مردمِ دنيا از آزادى خدادادى سوء استفاده كرده و دست به غارت و چپاول حقوق ديگران زده اند و استعمار و استثمار اين گروه، سبب استضعاف آن گروه شده است؛ اين مرگ و مير ناشى از گرسنگى و بيمارى هاى زائيده از آن در حالى است كه در كشورهاى ثروتمندِ از خدا بى خبر، بسيارى از مواد غذائى را سالم به دريا مى ريزند و مقدار زيادترى را ضايع كرده و به زباله دان ها مى ريزند و بر اثر افراط در پرخورى به انواع بيمارى هاى ناشى از آن گرفتار شده اند.
همچنين اگر مى بينيم كودكانى به خاطر گناهان پدران و مادران مانند مشروب خوارى يا به خاطر سوء تغذيه و مانند آنها گرفتار نقص عضو يا بيمارى هاى مختلف مى شوند، اين ظلمى است كه پدر و مادر يا مسئولان جامعه در حق چنين كودكانى روا داشته اند و درست به اين مى ماند كه پدرى خنجر بردارد و چشم فرزند شيرخوار خود را كور كند و يا جبارانى همچون فرعون، نوزادان را سر ببرند. هيچ يك از اينها را نمى شود به حساب كار خداوند گذاشت؛ بلكه همه اينها مصائب خود ساخته است كه انسان براى خودش يا ديگران فراهم ساخته است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.