پاسخ اجمالی:
مسأله آفرينش حيات و مرگ به قدرى پيچيده است كه قدرت بر آن نشانه اى از قدرت مطلقه پروردگار است. حالات مختلف انسان و انتقال او از حالى به حال ديگر، آفرينش مخلوقات مختلف، خلقت آسمان ها و زمين با اين عظمت و اين همه تنوّع، از يك سو دليل قدرت بر احياى مردگان است، و از سوى ديگر دليل بر توانايى خداوند بر همه چيز است. مرگ و حيات در تمام چهره هايش و نيز آفرينش موجودات بسيار كوچك و بسيار عظيم در تمام ابعادش از هر شكل و رنگ، و از هر نوع و جنس، بهترين دليل برای عموميّت قدرت خداوند است.
پاسخ تفصیلی:
قرآن در سوره طلاق، بعد از اشاره به آفرينش آسمان ها و زمين هدف اصلى را آگاهى مردم بر وسعت قدرت و علم خدا شمرده و مى فرمايد: (خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها را؛ فرمان[و تدبير] او در ميان آنها پيوسته فرود مى آيد تا بدانيد خداوند بر هر چيز توانا است و اين كه علم خدا به همه چيز احاطه دارد)؛ «أَللهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً».(1)
به اين ترتيب آفرينش آسمان هاى پهناور و زمين هاى گسترده و تدبير دائم و مستمر در ميان آنها، خود بهترين دليل بر عموميّت و شمول قدرت پروردگار نسبت به همه چيز است، چرا كه در اين مجموعه متنوّع هرگونه مخلوق و پديده اى كه تصوّر شود وجود دارد. درباره معنى آسمان ها و زمين هاى هفتگانه بحث هاى فراوانى شده است كه در تفسير نمونه آورده ايم.(2)
در سوره حديد نيز علاوه بر مسأله حاكميّت خداوند بر آسمان و زمين، مسأله حيات و مرگ مستمر موجودات را به عنوان يكى از نشانه هاى قدرت پروردگار مطرح كرده؛ و مى فرمايد: (مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آنِ او است؛ زنده مى كند و مى ميراند؛ و او بر هر چيز توانا است)؛ «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ».(3)
مسأله آفرينش حيات و مرگ به قدرى پيچيده و عجيب است كه قدرت بر آن نشانه اى از قدرت مطلقه پروردگار است، اين همان مسأله اى است كه تمام دانشمندان بشر در آن حيرانند، و براى پيدا كردن قوانين حاكم بر آن كه بتوان از موجودات بي جان، با استفاده از وسائل موجود، يك سلول زنده ايجاد كرد، سرگردان مانده اند، در حالى كه مسأله بسيار پيچيده مسافرت به فضا و صنايع بسيار عظيم و سنگين و مغزهاى بسيار ظريف الكترونيكى را حل كرده اند.
آرى در گرداگرد ما صدها هزار يا ميليون ها نوع موجود زنده وجود دارد كه بشر بعد از هزاران سال در فهم اسرار ساختمان يكى از آنها مانده است! آيا چنين خلقت هاى بديهى بيانگر قدرت نامتناهى و بى پايان پروردگار نيست؟!
همچنين در سوره روم، همين مسأله از طريق ديگر دنبال شده، و ضمن اشاره به حالات مختلف انسان و انتقال او از حالى به حال ديگر به فرمان خدا، و اشاره به آفرينش مخلوقات مختلف، عموميّت علم و قدرت خدا نشان داده شده، و مى فرمايد: (خدا همان كسى است كه شما را آفريد در حالى كه ضعيف بوديد؛ سپس بعد از ناتوانى، قوّت بخشيد و باز بعد از قوّت، ضعف و پيرى قرار داد؛ او هر چه بخواهد[به هر كيفيّت] مى آفريند، و او است دانا و توانا)؛ «أَللهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ».(4)
به راستى ملاحظه تطوّرات جنين، و سپس مراحل مختلف زندگى انسان و قوس صعودى و نزولى قدرت و توانائى او كه از يك موجود زنده ذرّه بينى(نطفه) شروع مى شود، و سرانجام به انسانى نيرومند و متفكّر و باهوش _كه قدرت تخيّل و انجام مسائل زيادى را دارد_ مى رسد، و باز عقب گرد شروع مى شود تا زمانى كه به صورت موجودى ناتوان، گاه حتّى ناتوان تر از يك كودك، از نظر نيروى جسمانى و فكرى در مى آيد، اين دگرگونى هاى سريع و عجيب حكايت از قدرت او بر همه چيز مى كند. به اين ترتيب قرآن مجيد براى اثبات عموميّت علم و قدرت او آن گاه دست انسان را گرفته به اوج آسمان هاى پهناور مى برد، و گاه او را به مطالعه وجود خودش، و تحوّلات عظيمى كه از لحظه انعقاد نطفه تا مرگ پيدا مى شود، دعوت مى نمايد.
تعبير«خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ» چنان است كه گوئى ضعف و ناتوانى مادّه نخستين انسان بوده، و انسان از آن آفريده شده! و راستى چنين است، نطفه انسان به قدرى ضعيف و ناتوان است كه با اندك چيزى نابود مى شود. امّا ببين چه موجود قدرتمندى از آن مى آفريند كه زمين و آسمان را جولانگاه خود قرار مى دهد، به هيچ حد و مرزى از پيشرفت علم و قدرت و صنعت قانع نيست، و به هنگام عقب گرد باز به همان ناتوانى نخستين باز مى گردد. تمام اينها نشانه هاى قدرت بى پايان آن خالق حكيم است.
در سوره مائده نيز، اين نكته ديده مى شود كه بعد از ذكر «مالكيّت» و «حاكميّت» خداوند نسبت به آسمان ها و زمين و آنچه در آنها است، قدرت او را بر هر چيز نشان داده، و مى فرمايد: (حكومت و مالكيت آسمانها و زمين و آنچه در آنها است، تنها از آن خدا است؛ و او بر هر چيزى توانا است)؛ «لِلّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ».(5)
روشن است كه اين حاكميّت و مالكيّت به خاطر خالقيّت او است، و كسى كه اين همه مخلوقات متنوّع و گوناگون آفريده حتماً بر هر كارى توانا است، و در حقيقت صدر آيه به منزله دليل بر ذيل آن است. اين تعبير ممكن است براى قطع اميد مشركان از بت ها و روى آوردن به درگاه خدا باشد كه بدانند همه چيز به دست او است، يا براى نفى عقيده مسيحيان در مورد الوهيّت حضرت عيسى(عليه السلام) كه در آيات قبل از آن در همان سوره مائده آمده است؛ و در هر صورت پايه اى است براى درهم كوبيدن شرك در همه چهره هايش.
توجّه به اين نكته لازم است كه «مِلك»(به كسر ميم) سلطه انسان را بر چيزى نشان مى دهد و «مُلك» (به ضم ميم) حاكميت را بر نظام اجتماع بازگو مى كند، و به تعبير ديگر اولى جنبه فردى دارد، و دومى جنبه جمعى، و همان چيزى است كه در تغييرات روزمره از آن به مالك و حاكم تعبير مى كنيم.
علاوه بر اين در سوره اسراء، ناظر به مسأله معاد و قدرت خداوند بر تجديد حيات مردگان در جهان ديگر است، تا پاسخى باشد براى آنها كه از معاد جسمانى تعجب مى كردند، و سخن آنها در آيه قبل از آن آمده كه «آيا هنگامى كه ما استخوانهاى پوسيده و خاكهاى پراكندهاى شديم، آيا بار ديگر آفرينش تازهاى خواهيم يافت؟!»(6) قرآن در پاسخ آنها مى فرمايد: (آيا نمى دانند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، قادر است مثل آنان را بيافريند)؛ «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ».(7)
جمله «اَوَلَمْ يَرَوْا»؛ (آيا نديدند) با توجّه به اين كه مراد از «رؤيت»، رؤيت با قلب است، به معناى آيا ندانستند يا آيا نمى دانند؟ بايد تفسير شود و سرچشمه اين علم و آگاهى همان حكم عقلى معروف است كه «حكم الامثال فيما يجوز و فيما لايجوز واحد»؛ (موضوعات شبيه به هم هميشه داراى يك حكم هستند، اگر ممكن باشند همه ممكن هستند، و اگر محال باشند همه محالند.)
بار ديگر در سوره احقاف كه آن هم ناظر به مسأله قدرت خداوند بر احياى مردگان در جهان ديگر است همين معنی به تعبير ديگرى آمده است، مى فرمايد: (آيا آنها نمى دانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مى تواند مردگان را زنده كند؟! آرى[مى تواند]؛ زيرا او بر هر چيز توانا است)؛ «أوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْيَعْىَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِىَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ».(8)،(9)
اين آيه نيز بر اين معنی تأكيد دارد كه خلقت آسمان ها و زمين با اين عظمت و اين همه تنوّع، از يك سو دليل قدرت بر احياى مردگان است، و از سوى ديگر دليل بر توانايى خداوند بر همه چيز؛ زيرا آنچه را تصوّر كنيم نمونه و يا نمونه هايى در عالم هستى دارد، مرگ و حيات در تمام چهره هايش و نيز موجودات بسيار كوچك و بسيار عظيم در تمام ابعادش از هر شكل و رنگ و از هر نوع و جنس، و آفرينش اينها از سوى خداوند بهترين دليل عموميّت قدرت او است.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.