پاسخ اجمالی:
در متون دینی آثار والایی برای روزه بیان شده است. برای رعایت حرمت چنین عبادت مهمی باید از سوی خداوند به عنوان قانونگذار جریمه های سنگینی وضع شود تا کسی از آن تخطی نکند. علاوه بر آن چنین جریمه ای آثار تربیتی و روانی بسیار مثبتی برای توبه کنندگانی که می خواهند روح شان را از عصیان روزه خواری برهانند، دارد. از آن گذشته کفاره روزه منحصر در این یک مورد نیست و می توان با اطعام فقرا که خود عاملی جهت شکل گیری بیشتر عدالت اجتماعی است، این کفاره را به جا آورد.
در نهایت خداوند به تصریح آیه 286 سوره بقره «هیچ کس را، جز به اندازه توانایی اش، تکلیف نمى کند»؛ لذا فقها فرموده اند: كسى كه كفاره روزه بر او واجب شود، بايد يكى از اين دو (60 روز روزه گرفتن یا اطعام 60 فقیر) را انجام دهد و اگر هيچ يک از اينها برايش مقدور نيست، بايد يا 18 روز روزه بگيرد و يا چند مُدّ طعام به فقير بدهد و اگر نتواند هرچند روز را كه مى تواند روزه بگيرد و اگر آن را هم نتواند انجام دهد، بايد استغفار كند.
این میزان از رأفت و ارفاق در حکم کفاره نشان می دهد که هدف خداوند از تشریع چنین حکمی نه آزار بندگان و نه ظلم به آنهاست بلکه او توبه و رشد معنوی بندگان و نفوذ هر چه بیشتر عدالت اجتماعی در لایه های مختلف اجتماعی شان را مد نظر قرار داده است.
پاسخ تفصیلی:
در رساله های توضیح المسائل، به عنوان کفاره، این حکم بیان شده که هر کس یک روز از روزهای ماه مبارک رمضان را به عمد و بدون عذر موجه شرعی، روزه خواری کند، لازم است – به ازای روزه خواری همان یک روز – دو ماه روزه بگیرد.(1) سؤالی که در مواجهه با این حکم ممکن است به نظر برسد این است که آیا چنین کفاره ای با چنان معصیتی، تناسب دارد؟ یعنی آیا این مجازات عادلانه است که در ازای یک روز روزه خواری، شخص مجبور به جریمه ای حدودا 60 برابری برای آن گردد؟
در پاسخ به این سؤال پیش از هر چیز می گوییم که روزه یکی از مهم ترین عبادات تشریع شده در دین اسلام و قرآن کریم است و در متون دینی تأکید فراوانی بر اهمیت آن و آثار معنوی اش در رشد معنوی و تقویت اراده و اخلاص آدمی صورت گرفته و برای مثال از آن به عنوان «سپری در برابر آتش دوزخ»(2) یاد شده یا گفته شده که «هر کس يك روز در ماه مبارك رمضان روزه گيرد، مانند روزی که از مادر زاده شده، از گناه خود بيرون رود»(3) و یا این نوید به روزه داران داده شده که «بهشت درى دارد به نام ريان [به معنای سيراب شده] كه تنها روزه داران از آن وارد مى شوند».(4)
با وجود چنین اهمیتی و آثار بسیار والا و ارزشمند معنوی اش که مثل تمام آموزه های وحیانی دیگر – به تصریح آیه 25 سوره حدید(5) – جهت قیام مردم برای تحقق عدالت تشریع شده، این ضرورت احساس می شود که خداوند به عنوان قانونگذار دینی، پیش بینی هایی درباره ناقضان این قانون داشته باشد و با وضع کیفرهایی، عوامل بازدارنده ای را جهت نقض نشدن آن حرمت های الهی حاکم سازد تا بقای آن آثار ارزشمند معنوی تضمین گردد. یعنی دقیقا همان موضوعی که در قرآن به عنوان فلسفه وضع کفارات گفته شده، آنجا که در آیه 95 سوره مائده می خوانیم: «...لِّيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ...»؛ (...تا کیفر کار خود را بچشد...).
امام رضا(علیه السلام) نیز در راستای همین فلسفه ای که در این آیه برای کفاره روزه بیان شده، تصریح می کند که: (خداوند روزه ماه رمضان را يك ماه قرار داد، اما كفاره آن را دو برابر كرده و به خاطر تأكيد و تغليظ، آن را پی در پی قرار داده است تا انجام دادن آن آسان نباشد و آن را سبک نشمارند زيرا اگر به طور متفرق بود، كار قضا برای او آسان می شد و ايمان را سبك می شمارد)؛ «إِنَّمَا وَجَبَ عَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ لِأَنَّ الْفَرْضَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ هُوَ شَهْرٌ وَاحِدٌ فَضُوعِفَ هَذَا الشَّهْرُ فِي الْكَفَّارَةِ تَوْكِيداً وَ تَغْلِيظاً عَلَيْهِ وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ مُتَتَابِعَيْنِ لِئَلَّا يَهُونَ عَلَيْهِ الْأَدَاءُ فَيَسْتَخِفَّ بِهِ لِأَنَّهُ إِذَا قَضَاهُ مُتَفَرِّقاً هَانَ عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ اسْتَخَفَّ بِالْإِيمَانِ»(6).
در واقع خداوند متعال به عنوان قانونگذار حکم کفاره روزه خواری، می خواسته بندگانش عاصی اش را متوجه میزان جسارت و گستاخی شان در نقض عهد بندگی شان بکند.
موضوع دیگری که درک متناسب بودن معصیت روزه خواری را با چنین کفاره ای موجه می کند، توجه به جنبه هایی از کفاره است که در کنار مفهوم «توبه» قرار می گیرد. در آیه 92 سوره نساء، راجع به پرداخت کفاره در قتل غیرعمد می بینیم که از آن با تعبیر «تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ»؛ (این یک توبه الهی است) یاد شده است. چرا؟
در پاسخ می گوییم که حرمت شکنی و ارتکاب معاصی از سوی برخی از افراد ممکن است آنها را در ادامه مسیر عبودیت مأیوس سازد. وقتی شخص روح خود را آلوده و غرق در تباهی بینند، آرامش و امیدش را از دست می دهد و بیش از هر زمان دیگری برای غلتیدن به اعماق گناه و تباهی مورد تهدید قرار می گیرد. در چنین وضعیتی وقتی خداوند با حکم کفاره راهی برای پاک کردن روح و روان شخص عاصی از آلودگی گناه به روی می گشاید، از وجدان رها می گردد و نور پرهیزگاری و عدالت خواهی و ایمان را درونش روشن می سازد. همچنان که در آیه 4 سوره مجادله نیز، فلسفه پرداخت کفاره «ظهار»، مسأله ایمان آوردن معرفی می شود: «... لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ»؛ (این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ این ها مرزهای الهی است). پدید آمدن چنین ارتباط تنگاتنگی بین کفاره و توبه(7) وقتی از سوی شخص عاصی محکم تر و در روان او ایمنی بخش تر احساس می شود که جنبه تنبیهی بودن آن کفاره محسوس و مشخص باشد. در مثال کفاره روزه خواری نیز می بینیم که 60 روز روزه گرفتن به ازای یک روز روزه خواری، جهت تنبیهی بسیار مشخص و روشنی دارد.
همه این توضیحات اما فقط برای وقتی است که شخص بخواهد به عنوان کفاره روزه خواری، 60روز روزه بگیرد و این در حالی است که می دانیم این کفاره منحصر در این حکم نیست بلکه ادای این کفاره با اطعام 60 فقیر یا دادن یک مد طعام به آنها هم امکان پذیر است.(8) در چنین صورتی نیز از آنجا که این کفاره در راستای تحقق عدالت اجتماعی و رفع محرومیت از فقرا و نیازمندان صورت می گیرد، باز هم تشریع قانونی غیرعادلانه نیست. اصل تشریع حکم خود روزه به تعبیر امام صادق(علیه السلام) برای «ایجاد مساوات بین فقیر و غنی است»(9) و علاوه بر آن، تشریع حکم زکات فطره در انتهای ماه مبارک رمضان نیز برای رفع نیازهای نیازمندان جامعه و استقرار عدالت اجتماعی صورت پذیرفته است. یکی از کفاره های این عبادت الهی نیز به گونه ای تشریع شده که در راستای همان رفع فقر و افزایش عدالت اجتماعی در جامعه باشد.
البته در این بین ممکن است افرادی که کفاره روزه بر عهده دارند، توان روزه گرفتن و یا دادن طعام به فقرا را نداشته باشند که در حق آنان نیز هیچ اجحاف و ظلمی صورت نمی گیرد. زیرا خداوند به تصریح آیه 286 سوره بقره (هیچ کس را، جز به اندازه توانایی اش، تکلیف نمى کند)؛ «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا». لذا فقها فرموده اند: كسى كه كفاره روزه بر او واجب شود، بايد يكى از اين دو(60 روز روزه گرفتن یا اطعام 60 فقیر) را انجام دهد و اگر هيچ يک از اينها برايش مقدور نيست، بايد يا 18 روز روزه بگيرد و يا چند مُدّ طعام به فقير بدهد و اگر نتواند هرچند روز را كه مى تواند روزه بگيرد و اگر آن را هم نتواند انجام دهد، بايد استغفار كند.(10)
این میزان از رأفت و ارفاق در حکم کفاره نشان می دهد که هدف خداوند از تشریع چنین حکمی نه آزار بندگان و نه ظلم به آنهاست بلکه او توبه و رشد معنوی بندگان و نفوذ هر چه بیشتر عدالت اجتماعی در لایه های مختلف اجتماعی شان را مد نظر قرار داده است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.