پاسخ اجمالی:
«عِلْم» در اصل به معناى درك حقيقت چيزى است، و آن بر دو گونه است: درك ذات شىء و درك صفات شىء. گاهى علم جنبه نظرى دارد كه به مسائل فكرى و اعتقادي مربوط است، و گاه جنبه عَمَلى دارد که به مسائل عَمَلى مانند عبادات و امور اجتماعى ارتباط دارد. در تقسيم ديگری علم به عقلي و سمعي تقسيم می شود که اولى از دليل عقل گرفته مى شود، و دومى از لسان وحى.
پاسخ تفصیلی:
«عِلْم» در اصل به معنى درك حقيقت چيزى است، و آن بر دو گونه است، درك ذات شىء، و درك صفات شىء. اوّلی متعدّى به يك مفعول مى شود_ مثلا مى گويند «عَلِمْتُهُ»؛ يعنى من آن را دانستم و درك كردم ـ و دومى متعدى به دو مفعول مى شود، قرآن مى فرمايد: «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ»(1)؛ (اگر آنان را مؤمن يافتيد).
از سوى ديگر، «علم» بر دو گونه است: گاهى جنبه نظرى دارد، و آن مربوط به مسائل فكرى و اعتقادي است، و گاه جنبه عَمَلى دارد و آن مربوط به مسائل عَمَلى مانند عبادات و امور اجتماعى است. «علم» از نظر ديگرى به دو قسم تقسيم مى شود: عقلى و سمعى، اولى از دليل عقل گرفته مى شود، و دومى از لسان وحى. در «مقاييس اللّغه» ريشه اصلى علم را همان اثرى كه با آن چيز شناخته مى شود شمرده، و لذا ماده «تعليم»، به معناى علامت گذارى و «عَلَم» (بر وزن قَلَم) به معناى پرچم آمده است.
«عَلاّمْ» (بر وزن جبّار) و «عَلاّمه» هر دو به معنى كسى است كه بسيار عالم و دانشمند است.(2) همچنین «عَلَم» (بر وزن قَلَم) به معناى كوه بلند نيز آمده است، و «عَيْلَمْ» به معناى دريا و يا چاه پر آب مى باشد، اين فشرده اى است از آنچه محققان در تفسير واژه علم گفته اند.(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.