پاسخ اجمالی:
«مَثَلْ» در اصل از ماده «مُثُول» به معناى صاف ايستادن است؛ از این رو به عكس هايى كه از كسى يا چيزى مى گيرند، يا نقّاشى مى كنند، «تمثال» می گويند، گوئى خود او در آنجا ايستاده است. همچنین به هر چيزى كه شبيه چيز ديگر باشد «مثال» گفته مي شود، و «مَثَل» سخنى است كه با سخن ديگر شباهتى دارد. از سویی «مَثَلْ» به معناى صفت نيز آمده، که گاه به صفات جالب و زيبا «مَثَلْ» گفته مي شود.
پاسخ تفصیلی:
«مَثَلْ» در اصل از ماده «مُثُول» به معنى صاف ايستادن است، و به عكس هايى كه از كسى يا چيزى مى گيرند، يا نقّاشى مى كنند، «تمثال» گفته مى شود، گوئى خود او در آنجا ايستاده است، سپس به هر چيزى كه شبيه چيز ديگر است «مثال» گفته مي شود.
همچنین «مَثَل» به سخنى گفته مى شود كه با سخن ديگر شباهتى داشته باشد و يا آن را تبيين كند. بعضى گفته اند: فرق ميان «مماثل» و «مساوى» آن است كه «مماثل» به دو چيز مى گويند كه از يك جنس باشد؛ اما مساوى ممكن است از يك جنس باشد يا دو جنس، همين قدر كه در مقدار و اندازه يكى باشند كافى است. «مَثَلْ» به معنى صفت نيز آمده است، و گاه به صفات جالب و زيبا و داستان هاى عجيب و قابل توجه نيز اطلاق مى شود و لذا «اَمْثَل» به معنى نمونه است.
«مُثْلَه» كردن به معناى قطع نمودن بعضى از اعضاى بدن انسان به عنوان شكنجه و مجازات است، در واقع كسى كه مرتكب چنين عملى مى شود، مى خواهد به ديگران بفهماند كه اگر شما هم چنين كنيد مجازاتى مثل اين شخص خواهيد داشت، و لذا «مَثُلات» به معناى عقوبت ها آمده است، عقوبت هايى كه باعث عبرت ديگران مى شود تا مرتكب اعمالى مثل اعمال گذشتگان نشوند.(1)
به اين ترتيب ملاحظه مى كنيم كه ريشه يك لغت به مناسبت هاى مختلفى در مفاهيم بسيار متنوع و جديدى به كار مى رود، و تدريجاً از اصل خود فاصله گرفته، به طورى كه معانى كاملا مختلفى را شامل مى شود، در حالى كه ريشه همه يكى است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.