پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) با اشاره به جنبه های مثبت دنیا می فرماید: «دنيا سراى راستى، جايگاه عافيت، سراى بى نيازى و محلّ موعظه و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولياى الهى است»، هم چنین در خطبه ای دیگر دنيا را ميدان تمرين براى مسابقه در ميدان جهان ديگر دانسته است. مجموع اين تعبيرات دنيا را دارای موقعيت بسيار مهمى برای بهره گيری از دنیا و منزلگاهى براى تهيه توشه و دانشگاهى براى درس اخلاق و تجارتخانه اى دانسته كه انسان با سرمايه عمر، رضایت پروردگار و سعادت جاويدان را می خرد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از حکمت 131 نهج البلاغه جنبه هاى مثبت دنيا را در هشت جمله برمى شمرد. در چهار جمله نخست مى فرمايد: (دنيا سراى صدق و راستى است براى آن كس كه به راستى با آن رفتار كند و جايگاه عافيت است براى كسى كه از آن چيزى بفهمد و سراى بى نيازى است براى آن كس كه از آن توشه برگيرد و محلّ موعظه و اندرز است براى آن كس كه از آن اندرز گيرد)؛ «إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَ دَارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَ دَارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا».
به اين ترتيب، دنيا گرچه در نظر اول «دار الغرور» و «دار لهو و لعب» است؛ ولى با دقت مى تواند به سراى عافيت و موعظه و برگرفتن زاد و توشه تبديل شود و نردبان ترقى انسان براى قرب الى الله باشد و معراج مؤمن و مزرعه آخرت گردد. همان گونه كه در آيات و روايات به آن اشاره شده است و امام(عليه السلام) در خطبه 28، دنيا را به ميدان تمرين و آمادگى براى مسابقه در ميدان جهان ديگر تشبيه فرمود؛ «أَلا وَ إنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمارُ وَ غَداً السِّباقُ» و در خطبه 203 می فرماید: (از اين محلِ عبور براى قرارگاه اصلى خود توشه برگيريد)؛ «فَخُذوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ».
درست است كه دنيا در نظر ابتدايى دروغگوست؛ اما با دقت در حوادث آن، مى بينيم كه راستگوست و واقعيت ها را برملا مى سازد و بانگ رحيل سر مى دهد. صحيح است كه دنيا سراى بيماردلان است؛ اما براى آنها كه اهل فهم و دركند سراى تندرستى است. درست است كه دنيا در نظر ابتدايى دار فقر است و تمام سرمايه هاى وجود انسان را مى گيرد و تهى دست به زير خاك مى فرستد؛ ولى براى آنان كه آماده برگرفتن زاد و توشه اند دار غناست. صحيح است كه دنيا غافل كننده است؛ اما براى آنها كه اهل پند و نصيحت اند دار موعظه است.
سپس امام(عليه السلام) با اشاره به چهار وصف ديگر، مى فرمايد: (دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولياى الهى است)؛ «مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَ مُصَلَّى مَلاَئِكَةِ اللَّهِ، وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ». امام(عليه السلام) در واقع در اين عبارت كوتاه چهار نام بر دنيا نهاده كه هر يك پيامى دارد. نام «مسجد»، «مصلى»، «مهبط وحى» و «تجارتخانه اولياى حق» آيا ممكن است مسجد جايگاه بدى باشد و يا نمازخانه فرشتگان سزاوار نكوهش گردد؟ و آيا جايگاهى كه وحى الهى بر آن نازل شده و تجارتخانه دوستان حق است جاى بدى است؟ تعبير به تجارتخانه در واقع برگرفته از آيه شريفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُمْ مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ»(1) مى باشد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه «مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ» را اشاره به سجده كردن فرشتگان براى آدم دانسته اند در حالى كه دليلى بر اين تخصيص نيست؛ پيوسته جمعى از فرشتگان در حال سجود و جمعى در حال ركوع و مشغول نمازند و منحصر به زمان خاصى نيست و فرشتگان در همه جا هستند؛ در آسمان و در زمين و مخصوصاً در اماكن مقدسى همچون مكه و مدينه و بقاع معصومان(عليهم السلام). از مجموع اين تعبيرات استفاده مى شود كه دنيا موقعيت بسيار مهمى دارد براى آنان كه از آن بهره گيرند؛ هم منزلگاهى است براى تهيه زاد و توشه، هم دانشگاهى است براى دروس اخلاقى و موعظه، هم محلى براى عبادت پروردگار و هم تجارتخانه اى است كه انسان با سرمايه عمر وارد آن مى شود و در برابر اين سرمايه مى تواند بهترين متاع ها را كه همان قرب پروردگار و رضاى او و سعادت جاويدان است فراهم سازد. از اين رو امام در ادامه اين سخن مى فرمايد: (آنها در دنيا رحمت خدا را به دست آورده و سود بهشت را از آن بردند)؛ «اِكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ، وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ».
سپس امام(عليه السلام) براى يك نتيجه گيرى مى فرمايد: (با اين حال چه كسى دنيا را نكوهش مى كند در حالى كه جدايى خود را اعلام داشته و فراق خود را با صداى بلند خبر داده و خبر از مرگ خود و اهلش داده است)؛ «فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا، وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا، وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا».
امام علي(عليه السلام) بعد از اين سه جمله كه در پاسخ مذمت گويان دنیا فرموده، با دو جمله ديگر آن را تكميل مى كند و مى فرمايد: (دنيا با نمونه اى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنه هايى از سرور و خوشحالى اش به سرور آخرت متوجه ساخته است [در حالى كه مى دانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنيا و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنياست] و گاه مى بينند هنگام عصر در عافيت اند و صبحگاهان در مصيبت [و به اين ترتيب] گاه تشويق مى كند و گاه مى ترساند و انسان را به خوف مى افكند و برحذر مى دارد)؛ «فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ، وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؟! رَاحَتْ بِعَافِيَة، وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَة، تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً».
آرى، دنيا با زبان حال به روشنى ماهيت خود را كه همان ناپايدارى و بي وفايى و بى اعتبارى است آشكار ساخته، حوادث زودگذر، از دست رفتن عزيزان، بيمارى هاى ناگهانى و بلاهاى زمينى و آسمانى همه اينها پيام هاى روشنى است كه دنيا براى معرفى خود به اهلش مى فرستد. با اين حال چگونه مى توان گفت دنيا فريبنده و غافل كننده است؟
تعبير به «مَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ» شبيه چيزى است كه در آيه 21 سوره «سجده» آمده است: «وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الاَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛ (به آنها از عذاب نزديك [دنيا] پيش از عذاب بزرگ [آخرت] مى چشانيم، شايد باز گردند).
«راحَتْ» از ريشه «رَواح» به معناى عصرگاهان و «ابْتَكَرَتْ» از ماده «بكور» به معناى صبحگاهان، «فَجيعَة» حوادث وحشتناك و دردناك و واژه هاى «تَرْغيباً» و «تَرْهيباً» و «تَخْويفاً» و «تَحْذيراً» در واقع «مفعول لاجله» هستند.
بنابراين چشمى باز و گوشى شنوا مى خواهد تا تمام اين پيام هاى بيدارگر را ببيند و بشنود به ويژه در عصر ما كه حوادث سريع تر صورت مى گيرد و فاجعه ها شتاب بيشترى دارند؛ نمونه آن تصادف هاى مرگ آور اتومبيل ها و سقوط هواپيماها و غرق شدن كشتى ها و بيمارى هاى واگيردار گسترده است، اين پيام، پررنگ تر و شفاف تر است.
آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين سخنانِ حكمت آميز و فوق العاده بيدار كننده چنين نتيجه گيرى مى كند كه (با اين اوصاف، گروهى آن را در روز پشيمانى [روز قيامت] نكوهش مى كنند و گروه ديگرى در آن روز آن را مدح و ستايش مى نمايند، همان گروهى كه دنيا به آنها تذكر داد و متذكر شدند و براى آنها [با زبان حال] سخن گفت و تصديقش كردند و به آنان اندرز داد و اندرزش را پذيرا شدند)؛ «فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ، وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا، وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا، وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا».
آرى هوى پرستانِ غافل در قيامت كه آثار اعمال سوء خود را مى بينند سخت پشيمان مى شوند و زبان به مذمت دنيا مى گشايند ولى خردمندانِ بيدار، زبان به ستايش آن مى گشايند كه از آن تجارتخانه پرسود و مزرعه پربار بهترين بهره ها را گرفتند و با خود به عرصه قيامت آوردند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.