پاسخ اجمالی:
عوامل گوناگونی در این امر دخیل است که بعضی واقعی و برخی دیگر غیر واقعی اند؛ همانند: 1- هوسرانی و تسلط بی چون و چرای برخی مردان بر زنان. 2- عامل طبیعی و اجتماعی مانند آب و هوای مشرق زمین، که سبب بلوغ و پیری زودتر زنان، و افزایش میل جنسی مردان می شود. 3- عادت ماهیانه و عدم آمادگی زن برای تمتع مرد. 4- محدود بودن سن باروری زن و علاقه مرد به داشتن فرزند. 5- اینکه در برخی جوامع زن و فرزند زیاد از لحاظ اقتصادی به نفع مرد بوده است. 6- علاقه به کثرت فرزند و عشیره در مردان. 7- کثرت عدد زنان بر عدد مردان. 8- اینکه اصولا چند همسری در طبیعت مردان نهفته است.
پاسخ تفصیلی:
عوامل و دلایل مختلفی موجب پیدایش چند همسری و تعدّد زوجات در جوامع بشری شده است که به طور اجمالی به برخی از این عوامل اشاره می کنیم:
1- هوسرانی و تسلط بی چون و چرای برخی مردان بر زنان:
اگرچه این عامل ممکن است در برخی از مردان و برخی از مناطق، عاملی برای تعدّد زوجات باشد، ولی نمی تواند به تنهایی برای پیدایش رسم چند همسری کافی باشد.
2- عوامل طبیعی و اجتماعی:
«منتسکیو» و «گوستاو لوبون» اصرار زیادی دارند که علل اجتماعی را در این موضوع دخالت دهند. به عقیده این متفکّران، آب و هوای مشرق زمین مقتضی رسم تعدّد زوجات بوده است. در آب و هوای مشرق زمین، زن هم زودتر بالغ می شود و هم زودتر پیر می گردد، و از این جهت مرد به زن دوم و سوم احتیاج دارد. به علاوه مرد پرورده آب و هوای مشرق زمین از لحاظ نیروی جنسی طوری است که یک زن نمی تواند او را اقناع کند.(1)،(2) البته کاملا روشن است که این توجیه صحیح نیست؛ زیرا:
اولاً: رسم تعدّد زوجات در مشرق زمین منحصر به مناطق گرمسیر نبوده است. در ایران با این که از لحاظ آب و هوا معتدل است، از قبل از اسلام نیز تعدّد زوجات معمول بوده است. ثانیاً: اگر زود پیر شدن زن و غلیان نیروی جنسی مرد، موجب اصلی این کار بوده، چرا مردم مشرق زمین همان راه مردم مغرب زمین را در قرون وسطی و قرون جدید پیش نگرفته اند و به جای تعدّد زوجات، طبیعت خود را با فحشای آزاد اقناع نکردند؟
3- عادت ماهیانه در زنان:
برخی دیگر عادت ماهیانه زن و عدم آمادگی او را برای تمتّع مرد در مدت عادت، همچنین خستگی زن از فرزند زاییدن و میل او به کناره گیری از زندگی زناشویی و رسیدگی به غذا و پرورش فرزندان را منشأ تعدّد زوجات دانسته اند. گرچه این وضع کم و بیش سبب می شود که مرد به سوی زن دیگر روی بیاورد ولی نمی تواند به تنهایی موجب رسم تعدّد زوجات باشد.
4- محدود بودن دوره بارداری:
به عقیده برخی محدود بودن سن باروری زن، یکی از علل پیدایش رسم تعدّد زوجات بوده است. میل مرد به داشتن فرزند، به علاوه عدم میل او به طلاق زن اول سبب شده که مرد به دنبال زن دوم یا سوم برود. همچنان که نازا بودن زن اوّل، عامل دیگری برای رو آوردن مرد به ازدواج ثانوی بوده است.
5- عوامل اقتصادی:
در برخی مناطق چنین دیدگاهی وجود دارد که زن و فرزند زیاد از لحاظ اقتصادی به نفع مرد بوده است؛ زیرا مرد از زنان و فرزندان خود، مانند بردگان کار می کشد و احیاناً فرزندان خود را می فروشد. این جهت می تواند علت تعدّد زوجات در دوران قدیم و حتی امروزه باشد ولی چنان که می دانیم این علت را به همه مواردی که تعدّد زوجات وجود داشته است نمی توان تعمیم داد.
6- عامل کثرت اولاد و عشیره:
علاقه به کثرت فرزند و توسعه نفرات فامیل و عشیره نیز به نوبه خود عامل دیگری برای تعدّد زوجات بوده است؛ زیرا این امر یکی از افتخارات قبیله و حتی یک خانواده به حساب می آمده است. این حالت را هم اکنون نیز در بین برخی از کشورها و قبایل مشاهده می کنیم.
7- کثرت عدد زنان:
یکی دیگر از عوامل تعدّد زوجات که می تواند مهم ترین عامل نیز باشد، مسأله کثرت عدد زنان بر عدد مردان است. «ویل دورانت» می گوید: «در اجتماعات ابتدایی به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شکار، زندگی مرد در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان تلف می شدند. فزونی عده زنان بر مردان سبب می شد که یا تعدّد زوجات رواج پیدا کند و یا این که عده ای از زنان به حالت عزوبت به سر برند».
آری در صورتی که عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند فزونی داشته باشد، منع تعدّد زوجات خیانت به بشریت است؛ زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست چراکه زن همانند گندم و جو نیست که زاید بر مصرف آن را به دریا بریزند و یا در انباری برای روز مبادا ذخیره کنند. خانه و اتاق نیست که اگر احتیاج نبود قفلی به آن بزنند. آری، او یک موجود زنده است، یک انسان است.
8- طبیعت مرد:
عقیده رایج روان شناسان و فیلسوفان اجتماعی غرب بر این است که مرد چند همسری آفریده شده و تک همسری بر خلاف طبیعت او است. «ویل دورانت» در این باره می نویسد: «مرد ذاتاً طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی، میزان مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می تواند تک همسری را به او تحمیل کند».(3)
ولی به نظر ما این توصیف از طبیعت مرد به هیچ وجه صحیح نیست. و الهام بخش این متفکّران در این عقیده، اوضاع خاص محیط اجتماعی آنان بوده است نه طبیعت واقعی مرد. این که گفته شده که مرد متمایل به تنوّع بوده و وفاداری او غیر ممکن است و یک زن برای یک مرد آفریده شده و یک مرد برای همه زن ها درست به نظر نمی رسد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.