پاسخ اجمالی:
راه صحيح مبارزه با مفاسد اجتماعى، شناخت درست غرايز انسان و نيازمندى هاى روحى و جسمى و اِشباع آنها به طور معقول است. در ازدواج موقت، از يك طرف، عدم تمكن مالى اكثر جوانان و نوجوانان و از آن بالاتر موضوع ادامه تحصيل، به آنها اجازه ازدواج و تشكيل خانواده نمى دهد و از طرف ديگر «پارسايى مطلق» و ناديده گرفتن اين غريزه سركش با امواج نيرومند كه بر اثر مناظر تحريك آميز كنونى شديدتر مى شود، بسيار دشوار و براى بعضى امكان پذير نيست. این مشکل، ضرورت اجتماعی ازدواج موقت را غیر قابل اجتناب كرده است.
پاسخ تفصیلی:
يك قانون كلى و عمومى وجود دارد كه تأكيد مي كند: «اگر به غرايز طبيعى انسان به صورت صحيحى پاسخ داده نشود براى اشباع آنها، به سوى راه هاى انحرافى كشيده خواهد شد». به همين دليل مى توان اصلاح و فساد اجتماعات را در اين دو جمله خلاصه كرد: اصلاح اجتماع يعنى رهبرى و اشباع صحيح غرايز و تأمين نيازمندى هاى روحى و جسمى از طريق درست و فساد اجتماع يعنى عدم رهبرى و عدم اشباع صحيح آنها. اين موضوع نيز قابل انكار نيست كه غرايز طبيعى را نمى توان از بين برد (و نبايد هم از بين برد)(1) تنها مى توان جريان آنها را تغيير داد. بنابراين راه صحيح براى مبارزه با مفاسد اجتماعى اين است كه غرايز انسان و نيازمندى هاى روحى و جسمى او را درست بشناسيم و آنها را به طور معقول و از راه صحيح اشباع نماييم.
بديهى است هر گونه اشتباه و گمراهى در اين قسمت سرانجام منجر به يك فساد و بحران اجتماعى خواهد گرديد. بد نيست براى روشن شدن اين واقعيت، يك مثال بزنيم: انسان پس از يك رشته فعاليت مداوم و يكنواخت و كار خسته كننده نيازمند تفريح و سرگرمى و تنوع است. تفريح و تنوع، حكم روغن كارى اعصاب خسته و گردگيرى روح هاى پژمرده را دارد و بدون آن، روح، نشاط خود را از دست مى دهد و يك حال عصبانيّت و ستيزه جويى و عصيان جانشين آن مى گردد.
بنابراين، مسئله سرگرمى و تفريح، صورت يك ضرورتِ اجتماعى را پيدا مى كند كه نسبت مستقيم با مقدار فعاليت هاى زندگى دارد. حال اگر اين سرگرمى و تفريح از طريق سالم و مشروع تأمين نگردد و به اين نيازمندى طبيعى از طريق صحيح پاسخ نگوييم افراد به سوى سرگرمى هاى غلط و گمراه كننده جذب خواهند شد و منظور خود را از آن راهها تأمين خواهند نمود. اكنون اين اصل كلى را درباره «غريزه جنسى» جوانان كه به عقيده بسيارى از روانكاوان، نيرومندترين غرايز انسان (يا لااقل يكى از نيرومندترين آنهاست) مورد بررسى قرار دهيم:
بارها جوانان اين موضوع را (كتباً يا شفاهاً) با ما در ميان گذارده اند كه به عقيده آنان جوانان پاكدامن در اجتماعات كنونى در يك بن بست غير قابل حل از نظر امور جنسى قرار دارند و براى پيدا كردن راه حل، از ما استمداد جسته اند. مشكل جنسى جوانان (مخصوصاً در اجتماعات كنونى) بسيار جدى و قابل مطالعه است؛ زيرا از يك طرف، عدم تمكن مالى اكثريت قريب به اتّفاق جوانان و مخصوصاً نوجوانان در برابر هزينه كمرشكن زندگى، و از آن بالاتر موضوع ادامه تحصيل - كه غالباً تا سن 20 و 25 سالگى طول مى كشد و دوران طغيان غريزه سركش جنسى را به طور كامل فرا مى گيرد - به آنها اجازه ازدواج و تشكيل خانواده را نمى دهد و از طرف ديگر «پارسايى مطلق» و ناديده گرفتن اين غريزه سركش با امواج نيرومند و كوبنده اش - كه متأسّفانه بر اثر ديدن مناظر تحريك آميز كنونى تشديد مى گردد بسيار دشوار و براى بعضى امكان پذير نيست. حال مى گوييد چه بايد كرد؟ البتّه افراد بى بند و بار با پناه بردن به مراكز فحشا به گمان خود اين مشكل را حل كرده اند، ولى بايد ديد براى افراد پاكدامن و با ايمان چه راه حلّى وجود دارد؟
اين مشكل به صورت جدى تر در مورد دانشجويانى كه به خارج مى روند خودنمايى مى كند؛ زيرا تنهايى، دورى از بستگان، و آزادى بى قيد و بندى كه در مورد معاشرت دختران و پسران در بسيارى از كشورهاى اروپايى و آمريكايى وجود دارد، با توجه به طول مدت تحصيلات عالى در خارج، اين مسئله را به صورت پيچيده ترى در مى آورد. در مورد افراد متأهل نيز مواردى پيش مى آيد كه به حكم ضرورت هاى زندگى مجبورند به طور مجرد به سفرهاى چندين ماهه و يا بيشتر براى تجارت، مأموريت و مطالعات مختلف بروند و ماه ها دور از زن و فرزند به سر برند. البتّه ضرورت هاى اجتماعى منحصر به اينها نيست و در موارد ديگرى نيز اين ضرورتها پيش مى آيد.
راه حل اين مشكل چيست؟
اين يك واقعيت محسوس است كه چنين ضرورت هايى هميشه در جوامع انسانى بوده و در زمان ما تشديد شده و جوانان را دربر گرفته است. آيا مى توان اين واقعيت هاى روشن را ناديده گرفت و به دست فراموشى سپرد؟ آيا با جواب هاى بالا و جمله هاى چند پهلو مى توان چشم از روى حقايق بست؟ آنهايى كه با چشم و گوش بسته مى گويند «ازدواج موقت يك نوع جواز شرعى آدم فروشى است و مقام زن را پايين مى آورد» صريحاً به ما بگويند در جواب اين جوانان چه بايد گفت: آيا هرگز در عمر خود براى حل مشكل جنسى جوانان فكري كرده اند؟ آيا همه را مى توان به «پارسايى مطلق و چشم پوش از امور جنسى» در سنين جوانى دعوت نمود؟ البته انكار نمى كنيم ممكن است اين موضوع براى عدّه اى از جوانان كه بهره بيشترى از خويشتن دارى و تسلط بر نفس دارند عملى باشد، ولى آيا براى همه آنها ممكن است؟ مسلماً نه!! وجداناً بگوييد شما كه اين ايراد را درباره ازدواج موقت داريد دوران جوانى خود را چگونه پشت سر گذاشته ايد و اگر الان جوان و مجرد هستيد چه مى كنيد؟ ما نمى گوييم جواب اين سؤال را براى اطلاع عموم بنويسيد، مى گوييم در پيشگاه وجدانتان به خودتان پاسخ دهيد. آيا با اين طرز تفكر، شما راه حلى براى جوانان جز پناه بردن به مراكز فساد داريد؟ اگر داريد چرا پيشنهاد نمى كنيد؟ آيا فحشا و خودفروشىِ ننگين زن و آن وضع رسواى محله هاى بندنام شما (مى گوييم «شما» چون ساخته افكار غلط شماست) احترام به مقام و شخصيت زن مى باشد؟ آيا ايجاد اين گونه محلات (به طور آشكار يا مخفيانه) در بسيارى از شهرهاى دنياى امروز موجب الغاى بردگى زنان و از بين بردن جواز آدم فروشى است؟
ولى فراموش نكنيد تمام اين مراكز فساد و ننگ كه اجتماعات امروز را لجن مال كرده آثار جنايت هاى شما و امثال شماست كه به جاى نشان دادن يك «راه حلّ مثبت» براى اين مشكل اجتماعى، به «منفى بافى» دست زده ايد! آيا شما با مخالفت ورزيدن نسبت به ازدواج موقت (با شرايطى كه اسلام گفته است) نه رسم صيغه! كه شما مى گوييد و افراد بى بندوبار عمل مى كنند، جواز فحشا را عملا صادر نكرده ايد؟!
گاهى مى گويند: ازدواج موقت بايد از قانون مدنى كشور ما حذف شود؛ زيرا با روح «اعلاميه حقوق بشر» سازگار نيست! ولى ما مى گوييم: اين چيزى كه نامش را اعلاميه حقوق بشر گذارده ايد و هنوز ساده ترين مواد آن مربوط به الغاى تبعيضات نژادى در پيشرفته ترين كشورهاى به اصطلاح متمدن عملى نشده، در كجاى آن نوشته شده: «ازدواج موقت ممنوع و فحشا آزاد است؟!» خواهش مى كنم از اين روح اعلاميه بشر كه شما پس از مرگ آن را احضار كرده ايد بپرسيد: مشكل جنسى جوانان را از چه راه بايد حل كرد؟ آيا او هم مثل شما دست به منفى بافى مى زند؟ آيا بهتر نيست به جاى آزادى روابط نامشروع، افرادى كه مى خواهند با هم تماس داشته باشند پيمان ازدواج محدود و موقتى ببندند و تمام شرايط آن را در نظر بگيرند و رعايت كنند درست مانند زن و شوهرهاى دائمى، در اين مدت متعلق به هم باشند و در يك محيط پاك زندگى زناشويى صحيحى داشته باشند، و اگر فرزندى هم نصيب آنها شد متعلق به آنها باشد. شما بگوييد كجاى اين قانونِ عادلانه و عاقلانه، بد است؟!(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.