پاسخ اجمالی:
هنگامي كه فساد، محيطى را فرا گيرد و اكثريّت را آلوده سازد، يأس از اصلاح باعث كشيده شدن تدريجي مومنین به سوى فساد مي شود؛ اما يك چيز است كه باعث مقاومت آنها می شود و آن، اميد به اصلاح است كه مؤمنين با تلاش و كوشش به دنبال پاک نگه داشتن خود و يا اصلاح محيط هستند که در محيط حل نشوند. بنابراین امید، عامل تربیتی در مقابل افراد فاسد است و انتظار است كه افراد را در مقابل فساد بیمه می کند و آیات و روایات بر این مطلب صحه مي گذارند.
پاسخ تفصیلی:
هنگامى كه فساد، محيطى را فرا مى گيرد و اكثريّت و يا جمع كثيرى به آن آلوده مى شوند، يأس از اصلاحات سبب مى شود، افرادِ پاك نيز به تدريج به سوى فساد و همرنگى با محيط كشيده شوند، تنها چيزى كه مى تواند افراد صالح را به مقاومت و خويشتن دارى دعوت كند، اميد به اصلاح است، تنها در اين صورت است كه تلاش و كوشش هاى خود را براى نگاه داشتن خويش و يا براى اصلاح محيط، ثمربخش احساس كرده و در محيط حل نمى شوند و اگر مى بينيم يأس از رحمت خدا در دستورات اسلام يكى از بزرگ ترين گناهان شمرده شده، يك فلسفه آن همين است كه گناهكارِ مأيوس، دليلى نمى بيند كه دست از ادامه گناه بردارد و يا به فكر جبران گذشته بيفتد، او آب را از سر خويش برتر مى بيند، بنابراين يك قامت و صد قامت براى او مطرح نيست. امّا هنگامى كه روزنه اميدى براى او پيدا شد، ممكن است همان، نقطه عطفى در زندگى او گردد و او را وادار به توقّف در مسير گناه و كم كم بازگشت به سوى پاكى، اصلاح و جبران نمايد. بنابراين «اميد» همواره يك عامل مؤثّر تربيتى در برابر افراد فاسد و يا نسبت به افراد صالح در محيط هاى فاسد است و به اين ترتيب مى توان گفت: انتظارِ چنان ظهورى، معتقدان به آن را در برابر امواج نيرومند فساد بيمه مى كند.
البته بايد دانست كه اثر تخديرى انتظار، تنها در صورتى است كه مفهوم آن مسخ و تحريف شود، (همان گونه كه نزد جمعى از مخالفان و حتّى جمعى از موافقان چنين شده است) در غير اين صورت يك عامل مهمّ تربيت، حركت، اميد و خودسازى خواهد بود.
جالب اين كه از جمله آياتى كه در روايات اسلامى ناظر به مسئله ظهور آن مصلح بزرگ معرّفى شده آيه ذيل مى باشد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْاَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِى لَا يُشْرِكُونَ بِى شَيْئاً»(1)؛ (خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند وعده مى دهد كه به يقين آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد همان گونه كه به پيشينيان آنها حكومت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنها پسنديده پا بر جا و ريشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى كند آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت). در روايات اسلامى مى خوانيم كه امام صادق(عليه السلام) در ذيل اين آيه فرمود: «اَلقَائِمُ وَ أصْحَابُهُ».(2) در حديث ديگرى مى خوانيم: «نُزِلَتْ فِى الْمَهْدِى».(3) تفسير اين آيه به قيام آن مصلح بزرگ، نشان دهنده اين حقيقت است كه تنها افرادى كه داراى «ايمان» و «عمل» صالحند مى توانند به خود نويد زندگى رضايت بخشى در حكومت او بدهند، نه آنها كه با ظلم و ستم همكارى دارند و از ايمان و عمل صالح بيگانه اند.
از سوى ديگر تشبيه به اقوام گذشته كه از جمله «كَمَا اسْتَخْلَفَ» استفاده مى شود باز اين حقيقت را تأكيد مى كند كه همان طور كه اقوام پيشين بر اثر خودسازى، ايمان و عمل صالح توانستند حكومت صالحى را بدست آورند، نه بر اثر نشر فساد و ستم، همچنين در ظهور حضرت مهدى(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) نيز تنها چنين كسانى پيروز خواهند بود و اين خود، سبب مى شود كه منتظران حقيقى، عوامل پيروزى اقوام گذشته و پيامبران و ياران آنها را در نظر بگيرند و از آن در زندگى خود به طرز كامل اقتباس كنند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.