پاسخ اجمالی:
اگر اعمال انسانها را از دايره «قضا و قدر تكوينى» خارج بدانيم، باعث مي شود كه افراد انسان، خالق مستقلّى براى اعمال خود باشند و اين موضوع، مستلزم اعتقاد به خدايان متعدّد مى شود. در پاسخ بايد گفت: قضا و قدر تكوينى، نظام علّت و معلول است. اعمال انسان هم مستند به خود او است؛ چون آن را با آزادى اراده انجام مى دهد و هم مستند به خداست؛ چون هستى انسان و تمام نيروهاى او و حتّى آزادى اراده او همه از ناحيه خداست.
پاسخ تفصیلی:
ممکن است اشکال شود اگر اعمال انسانها را از دايره قضا و قدر تكوينى خارج بدانيم، نتيجه اش آن مى شود كه افراد انسان، خالق مستقلّى براى اعمال خود باشند، و اين موضوع مستلزم اعتقاد به خدايان متعدّد مى باشد، يك خداى بزرگ كه خالق تمام هستى است و يك سلسله خدايان كوچك كه قلمرو و حكومتشان تنها اعمال آنها است و اين با عقيده يكتاپرستان سازگار نيست، و اگر اعمال بشر را در قلمرو قضا و قدر تكوينىِ خالق هستى بدانيم، نتيجه اى جز جبر نخواهد داشت و با اين كيفيّت تمام آثار تخديرى قضا و قدر زنده خواهد شد.
در پاسخ بايد گفت: اعمال بشر بدون شك در قلمرو قضا و قدر تكوينى هست؛ زيرا در قضا و قدر تكوينى، سلسله نظام علّت و معلول به خداوند منتهى مى شود، ولى اين موضوع هيچ گونه مخالفتى با آزادى اراده و مسئوليّت انسان در برابر اعمال او ندارد.
توضيح اين كه: اعمال انسان هم مستند به خود او است و هم مستند به خدا، امّا استناد آن به خود او به خاطر اين است كه با آزادى اراده، آن را انجام مى دهد، و امّا استناد به خدا به خاطر اين است كه هستى انسان و تمام نيروهاى او و حتّى آزادى اراده او از ناحيه خالق جهان آفرينش است.
قابل توجّه اين كه، طبق قانون علّت و معلول، اين نيروها لحظه به لحظه از ناحيه مبدأ هستى به انسان مى رسد، بنابراين هر لحظه بخواهد، هستى، قدرت و آزادى اراده او را مى گيرد و به اين ترتيب انسان در اعمال خود هيچ گاه او را مغلوب نساخته و از محيط قدرت او گام بيرون ننهاده، بلكه اوست كه مى خواهد انسانِ آزاد باشد و مسير تكامل را با پاى خود طى كند، ولى با تمام اين اوصاف، اعمال انسان مستند به خود او نيز هست و چون آزادى اراده دارد، مسئوليّت آنها را به دوش مى كشد.
اين موضوع درست به آن مى ماند كه ما راهبر يك قطار برقى باشيم كه انرژى لازم براى حركت را از سيم مخصوصى كه در سرتاسر جاده كشيده شده و با حلقه اى به آن مربوط است دريافت مى دارد، از نظر تكوينى ما آزاديم كه اين قطار را به هر سو كه مى خواهيم ببريم، به سوى مراكز پاك و در راه اهداف مقدّس و يا به سوى مراكز آلوده و در راه هاى نامشروع، ولى در عين حال از نظر مقرّرات قانونى به ما دستور داده اند كه مسير اوّل را بپيماييم نه مسير دوّم را.
بديهى است آن كس كه سرپرست مركز مولّد برق است، هر لحظه اراده كند، مى تواند جريان برق را قطع نمايد و قطار ما در جاى خود، در همان لحظه، ميخكوب خواهد شد، و در عين حال به ما مهلت مى دهد، تا مسير خود را انتخاب كنيم. در اين جا رفتن ما به يكى از اين دو مسير به طور قطع به او و به ما استناد دارد، ولى استناد به او هيچ گاه از ما سلب مسئوليّت نكرده و آثار تخديرى ندارد، بلكه با احساس آزادى به ما تحرّك مى بخشد.
مقصود از جمله «امر بين الامرين» نيز چيزى جز اين نيست و به تعبير فلسفى، در افعال انسان دو فاعل در طول هم قرار دارند، نه در عرض هم و به همين دليل تضادّى با يكديگر ندارند.
طرفداران مذهب، دو اصل را غير قابل انكار مي دانند، يكى اصل «توحيد» كه يك شعبه آن توحيد افعالى است (تمام علل و اسباب جهان و اعمال و افعالى كه وجود پيدا مي كند از هستى خداوند سرچشمه مي گيرد)، ديگرى اصل عدالت پروردگار است كه ممكن نيست كسى را اجبار بر عملى كند و سپس بر آن مؤاخذه نمايد و يا اصولاً تكليف و مسئوليّتى براى او قائل شود. اين جاست كه بعضى براى حفظ يكى از اين دو اصل، ديگرى را قربانى كرده اند، امّا با قبول مسأله «امر بين الامرين» كه در بالا گفته شد، هم توحيد افعالى و هم عدالت ثابت خواهد بود.
خلاصه اين كه در مكتب «امر بين الامرين» هم قانون علّيت به رسميّت شناخته شده است و هم مسئوليّت انسان و آزادى اراده او.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.