پاسخ اجمالی:
حفظ حجاب و پوشش اسلامی از دستورات مهم دین اسلام است که ریشه در آیات قرآن دارد. با وجود این، برخی از زنان به سمت بی حجابی و یا بدحجابی گرایش دارند. این گرایش از عواملی سرچشمه می گیرد مانند: آگاهی نداشتن از عواقب بدحجابی، کمبود محبت و عاطفه، تغییر نگرش به ارزشها و نفوذ فرهنگ غربی. در دنیای امروز دستگاه های تبلیغاتی غرب با پیشرفته ترین وسیله تبلیغی مثل ماهواره و شبکه های اجتماعی سعی دارد فرهنگ بیگانه از اسلام را که در بیشتر موارد فاسد و مخرب است، در کشورهای جهان سوم و مخصوصاً جوامع اسلامی پیاده کند.
پاسخ تفصیلی:
مقدمه:
در اسلام، پوشش وحفظ حجاب اسلامی از دستورات مهم دین اسلام می باشد و در آیات متعددى از قرآن مجید به این مهم اشاره شده است از جمله آیات: 31 و 60 سوره نور و آیات 33 و 53 و 59 احزاب، بر مسئله حجاب تأکید کرده، گاهى زنان با ایمان را مخاطب قرار مىدهد و گاه همسران پیامبر(صلى الله علیه و آله) را و گاهى نیز با استثناکردن زنان پیر و از کارافتاده، تکلیف بقیه را روشن مىسازد؛ به این ترتیب با عبارات مختلف، اهمّیّت این وظیفه اسلامى را بازگو مى کند.(1)
اهمیت حفظ حجاب
حجاب براى حفظ شخصیت زن، جلوگیرى از انحراف جوانان و مانع گسترش فساد در جامعه اسلامى است. همانگونه که اصل پوشیدن لباس براى زنان و مردان منافات با آزادى آنها ندارد، حجاب نیز چنین است.(2) بدون شک، یکى از امورى که به شهوت جنسى دامن مىزند، «برهنگى و خودآرایى زنان و مردان» براى یکدیگر است که تأثیر آن، به خصوص در میان جوانان مجرّد، قابل انکار نیست، به گونه اى که مى توان گفت: آلودگى به بى عفّتى رابطه مستقیمى با بىحجابى، برهنگى و خودآرایى در انظار عموم دارد؛ حتى طبق بعضى از آمارهاى مستند، هر قدر این مسئله تشدید شود، به همان نسبت آلودگى به بى عفتى بیشتر مى شود؛ مثلًا، در تابستان که به خاطر گرمى هوا، برهنگى زنان بیشتر مى شود، به همان نسبت مزاحمت هاى جنسى افزایش مى یابد و به عکس، در زمستان که زنان، پوشش بیشتر دارند؛ این گونه مزاحمت ها کمتر مىشود. بدیهى است که برداشتن حجاب، مقدّمه برهنگى، آزادى جنسى و بى بند و بارى است که مشکلات و مفاسد ناشى از آن، در عصر و زمان ما بر کسى پوشیده نیست.
بى حجابى سبب مى شود که گروهى از زنان، در یک مسابقه بى پایان، در نشان دادن اندام خود و تحریک مردان هوسباز شرکت کنند. این امر در عصر و زمان ما که به خاطرگرفتارى هاى تحصیلى و اقتصادى سن ازدواج بالا رفته و قشر عظیمى از جامعه را جوانان مجرّد تشکیل مىدهد، آثار بسیار مخربّی دارد.
علاوه بر این، از نظر اخلاقى نیز سبب ناامنى خانواده ها و بروز جنایات مى شود و هیجان هاى مستمر عصبى و حتّى بیمارى هاى روانى را در پی دارد که ثمره آن سستى پیوند خانواده ها و کاهش ارزش شخصیت زن در جامعه می شود.(3)
در این میان عده ای روشنفکر نما از روی علم و آگاهی و یا از روی بغض و یا جهالت، مخالف حجاب و پوشش زنان هستند و حجاب را سبب انزوای این قشر از جامعه می دانند. یا اینکه حجاب را یک لباس دست و پاگیر می بینند که با فعالیتهاى اجتماعى مخصوصا در عصر ماشینهاى مدرن سازگاری ندارد و یا اینکه حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله مى اندازد، طبع حریص مردان را آزمندتر مى کند، و به جاى اینکه خاموش کننده باشد آتش حرص آنها را شعله ورتر مى سازد. در حالی که: با چشم خود گروه گروه زنانى را مى بینیم که با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در اداره ها، در کارگاهها، در راهپیمایی ها و تظاهرات سیاسى، در رادیو و تلویزیون، در بیمارستانها و مراکز بهداشتى، و در مراقبتهاى پزشکى، در دانشگاه . این افراد از رسالت عظیم زن که نقش بسیار مهمی در خانواده و تربیت فرزندان برای ساختن یک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت دارد، بى خبرند.(4)
علل گرایش به بی حجابی یا بدحجابی؟
علل پدیده بی حجابی یا بدحجابی باید از جنبه فردی و اجتماعی در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و یا سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. باکمال تاسف باید اذعان داشت که بعد از انقلاب اسلامی به خیلی از مقوله ها و مخصوصاً موضوع حجاب توجه منطقی و جدی نشده است. به عنوان مثال برای حجاب اسلامی، تعریف دقیقی ارائه نشده و الگو های مناسب اسلامی- ایرانی و نوع پوشش زنان مشخص نشده است. از طرفی، افراط و تفریط که گاهی منجر به سهل انگاری نسبت به حجاب، بر خورد همراه با خشونت و در گیری لفظی و بدنی موجب بدبینى و تنفر مردم و بویژه زنان به موضوع حجاب شد. در این مجال به برخی از علل گرایش به بدحجابی اشاره می شود.
تغییر ارزشها:
یکی از عواملی که موجب می شود تا برخی از خانم ها و دختران به سمت بی حجابی و یا بدحجابی گرایش پیدا کنند، پندار ارزش در جامعه است. آنان تصور می کنند خودنمایی و تظاهر(بدحجابی) در انظار مردم و جامعه ارزش محسوب می شود. امام علی(علیه السلام) درباره این گونه زنان می فرماید: «...وَ إِنَ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا...»؛ (تلاش و همت زنان در جهت زینت و آرایه های زندگانی دنیا و ایجاد فساد وتباهی در آن است).(5) البته مراد از نساء همه زنان نیست بلکه آن دسته از زنانی که به دنبال فساد و گناه هستند این نوع پوشش را برای نشان دادن خود انتخاب می کنند.
نفوذ فرهنگ غربی:
تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگ بیگانه یکی دیگر از علل بی حجابی در جامعه است. در دنیای امروز دستگاه های تبلیغاتی غرب با پیشرفته ترین وسیله تبلیغی مثل ماهواره و شبکه های اجتماعی سعی دارد فرهنگ بیگانه از اسلام را که در بیشتر موارد فاسد و مخرب است، در کشورهای جهان سوم و مخصوصاً جوامع اسلامی پیاده کند و فرهنگ خود را بر جهان مسلط کند.
رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اسلامی درباره نفوذ و تهاجم فرهنگ غرب می فرماید: (به نظر من، آن چیزی که امروز مجموعه شما و هر مجموعه ای از زنان که در شکل ها و با هدف های مختلف کار می کنند، بر عهده دارند این است که باور غلطی را که فرهنگ غربی و اروپایی و ده ها سال اخیر در ذهن زن ایرانی وارد کرده است، بزداید. البته باور غلطی هم در گذشته بوده است؛ یعنی گرایش به برخی از شکل های غلط مصرف و تجمل، از گذشته هم وجود داشته است. با ورود فرهنگ اروپایی، این مدگرایی و نوگرایی در مصرف، به شکل عجیبی تشدید شد. این محاسبه شده و پیش بینی شده بود.
سردمداران سیاست های غربی – که غالباً صهیونست ها و استعمارگران بودند- به قصدی و با نیتی این کار را کردند. این باورهای غلط را باید بزایید؛ و این نمی شود، مگر با ارائه بحث ها و کارهای اسلامی. اگر این کارها بشود، ریشه این مشکلاتی که گاهی اوقات مطرح می شود – بدحجابی و رواج فساد و فحشاو این چیزها- به خودی خود کنده خواهد شد. این ها غالباً معلولند؛ علل، همان باورها و فرهنگ ها هستند که باید روی آنها کار بشود.(6)
ضعف ایمان و حیا:
یکی از مهمترین عوامل بدحجابی، ضعف ایمان و معنویت است که باعث ضعف حیا میشود. ایمان همچون پناهگاهی است که انسان را از افتادن در گناهان حفظ میکند؛ چنانکه قرآن کریم در نازعات آیات40 و 41 می فرماید: «و اَمّا مَن خافَ مقامَ رَبّهَ و نَهیَ النفسَ عَنَ الهوی فاِنّ الجنّةَ هَیَ المأوی»؛ (و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوا بازداشت، پس جایگاه او همان بهشت است.) امام صادق(علیه السلام) نیز با اشاره به ارتباط ایمان و حیا، انسان بی حیا را بی ایمان می دانند: «لا ایمانَ لِمَن لا حیاءَ لَه»؛ (کسی که حیا ندارد ایمان ندارد)(7) پوشش و حیا دو مقوله ای هستند که قابل تفکیک از هم نیستند. زنان با حیا با رعایت حجاب، زینت های خود را به نمایش نمی گذارند. اما زنانی که اسرار و زیبایی های خود را به نمایش می گذارند، پرده بین خود و خدا را دریده اند و به شخصیت و اعتبار خود خدشه وارد می کنند. هرچند حجاب به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست، ولی عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نمی باشد.(8)
کمبود محبت و عاطفه:
گاهی اوقات اگر ابراز محبت در انسان به اندازه نباشد موجب کمبود های شخصیتی در فرد می شود و در پی جبران آن خلأها به راه هایی متوسل می شود. کمبودهای عاطفی در خردسالی و گاهی در بزرگسالی، هویت و شخصیت را به شدت دچار کاستی می کند. آنگاه این گونه افراد چنانچه راهنمایان درستی نداشته باشند، برای جبران آن به شیوه های غیر طبیعی دست می زنند و شخصیتی دروغین و بی پایه برای خود رقم می زنند.
بررسی برخورد برخی زنان و دختران در مسئله پوشش کاملاً نشانگر آن است که خودآرایی و خودنمایی نوعی ایجاد شخصیت پنداری است تا با جلب کردن نظرها آفریدن جاذبه، خلأ ها را بپوشانند.کسب موقعیت انسان موقعیت طلب است و همواره میخواهد در میان مردم از جایگاهی درخور توجه برخوردار باشد.
چنین جایگاهی به دو صورت حقیقی و کاذب محقق میشود. موقعیت حقیقی در اثر تحصیل علم و فضایل اخلاقی به دست میآید، اما برخی زنان که فاقد این ارزشها هستند با نمایش زیباییها و جاذبههای طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران میکنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهند. غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیباییهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمیگیرد. بیحجابی، زن را صاحب فضیلت نمیکند بلکه از او عروسکی میسازد که با رشد و تعالی فاصلهها دارد ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی تنها نزد بیماردلانی به وجود میآید که خود کمترین ارزشی ندارند. (9)
عدم آگاهی از عواقب بدحجابی:
بسیار فراوان دیده شده که افراد جاهل و ناآگاه در جامعه، مرتکب اعمال زشتى مىشوند که دارای صفات رذیلهاى هم هستند، و هنگامى که آگاهى کافى درباره قبح آن اعمال و مفاسد و زیانهاى آن صفات پیدا مى کنند یا سطح و معارف آنها بالاتر مىرود، بکلّى آن اعمال و صفات را رها کرده، یا لااقل به مقدار زیادى از آن مى کاهند. دلیل منطقى این مسأله نیز روشن است؛ زیرا حرکت به سوى صفات والا و اعمال صالحه احتیاج به انگیزهاى دارد؛ بدون شک یکى از بهترین انگیزه ها، آگاهى از مصالح اعمال و صفات نیک و مفاسد اعمال و صفات رذیله است، و نیز آگاهى بر مبدأ و معاد، و آشنائى با برنامه هاى مکتب انبیاء و اولیاء، انسان را به سوى آنها سوق مىدهد و بازتاب وسیعى در اصلاح مفاسد اخلاقى دارد.
البته منظور از علم و آگاهى در اینجا، آگاهى بر فنون صنایع و مسائل مادّى نیست؛ چرا که بسیارند کسانى که از این مسائل آگاهند و از همه آلودگان آلوده ترند؛ بلکه منظور علم و آگاهى به ارزشهاى والاى انسانى و تعلیمات الهى و مصالح و مفاسد معنوى و معارف الهیّه است.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.